227 ؟ ی اسلام به سر رسیده است آیا قصه کنند. درمقابل، جریان فقاهتیسنتی، نهایتاً شاید تلاش را با هم تلفیق می کند که خیلی با علم تصادم نداشته باشد، همین. برای این جریان، در فهم مفهوم علوم انسانی، چه برسد به دین، علم محوریت ندارد ــ علم حتی به علوم طبیعی و تجربی. اما جریان تجددگرای مسلمان، مناسبات علم و کند اطمینان حاصلکند که سبکزیست گیرد و سعی می دین را جدی می افتد. مسلمانی و نیز طرز فکر اسلامی با علم ناسازگار نمی حال، بخشی از تجددگرایان مسلمان منتقد آن نگاهی هستند که به درعین پرستی»گفته زدگی» یا «علم آیینی»، «علم ) «علم Scientism آن سیانتیسم ( آیینی است. شود. تجددگرایانمسلمانمعتقدندکه علم متفاوتازعلم می ی عمدتاً تجربی شناخت جهان طبیعی استکه امر محترم و علم شیوه کند خود آیینی یک ایدئولوژی استکه سعی می پراهمیتی است اما علم های معرفت، مثل هنر، طریقکه دیگر صورت را به علم بچسباند، ازاین ادبیات، فلسفه،عرفانودینراحذفکند یا بهعلمفروبکاهد. تجددگرایان دانند. درمقابل،جریان یعلم نمی را لازمه اندو آن آیینی مسلمان، منتقدعلم صوفیانه چندان محوریتی برای علم قائل نیست،گرچه لزوماً ضدعلم هم کم با علم است، دست گرا هم اگر نگویم ضدعلم نیست. جریان سنت ای ندارند مدرن ــ چه علوم طبیعی-تجربی و چه علوم انسانی ــ هیچ میانه داند. ی «هبوط بشر» می و آن را نشانه شودگفتکهزیستمؤمنانه با توجه به اینمطالبیکه تا الانگفتیم، آیا می ی مؤمنانی برای مشارکت در تحول اجتماعی، بخشی از هویت جامعه طور بخشی از تجددگرایان است که تلقی حداکثری دارند و همین مسلمان؟
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2