نجف دریابندری

۱۲۱ گفت وگو درباره ی ادبیات منظورتان از منحط چیست؟ بوف کور چرا زیادی منحط است؟ ال منظور من از منحط احتما غیر از آن چیزی است که شما از این کلمه میفهمید. منظور من آن چیزی است که به فرانسه هنر یا ادبیات «دکادان» میگویند، مثل اشعار سمبلیستها ی آخر قرن گذشته در فرانسه یا از بعضی جهات ، ولی البته نه از همهی جهات، مثل اشعار سبک هندی خودمان. بنابراین، منحط لزوما به معنای بد یا فاسد یا ناشیانه نیست. هنر و ادبیات منحط همیشه طرف دارانی داشته است و دارد. من یادم هست در تبریز یک انجمن ادبی بود به اسم « انجمن صائب تبریزی» که هفتهای یک شب می نشستند ابیات صائب را می خواندند و تفسیر میکردند، نه به این علت که صائب تبریزی است، چون می دانیم صائب فقط اسمش تبریزی است. ضمنً ا رئیس انجمن هم شخصی بود به اسم آقای برازجانی. علتش این بود که آن اشخاص اشعار صائب را، که به نظر خیلیها منحط میآید، دوست داشتند. منحط، بهمعنای «دکادان»، یعنی در آستانهی فساد و آستانهی فساد گاهی عین کمال است. پنیرهای بسیار عالی فرانسه غالبا در حالت « دکادانس» یا در آستانهی فساد درجا می زنند، گاهی هم یکی دو قدم بهطرف فساد برداشتهاند. من شخصا از ذوق منحط بی بهره نیستم، چون غالب پنیرهای فرانسوی را، اگر گیرم بیاید، دوست میدارم. ولی گاهی پنیر واقعا فاسد میشود. یک بار یک تکهپنیر «بری» داشتیم که مدتی مانده بود. دیدم قیافهی خوبی ندارد. آن ایام دوسه تا گربه داشتم. گذاشتم جلو گربهها. گربهها پنیر را بو کردند، بعد مشورت مختصری با هم کردند و تصمیم گرفتند که از پنیر صرف نظر کنند. بااینحال، من بعدا پنیر را خوردم و طوری هم نشدم. حاال این قضیه چه ربطی به بوف کور دارد؟ هیچچی. ولی منظورم این است که انحطاط، به معنای دکادانس، حالت بسیار حساسی است؛ یک قدم آنطرفتر ش خرابی و تباهی است و باز البته تشخیص اینکه خرابی و تباهی دقیقا از کجا شروع می شود مطلبی استکه محل نزاع و دعوا است. برای من آن پنیر بری فاسد نبود، ولی برای گربهها فاسد بود. خیال می کنم اگر دوسه هفته پیشتر پنیر را بهگربهها میدادم می خوردند.

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2