نجف دریابندری

۱۲۴ نجف دریابندری خریدهاند و بردهاند آنجا قطعاتش را دوباره سوار کردهاند. ولی این ارزشها چیست؟ ارزش تاریخی، ارزش ندرت، ارزشکار بیهودهای که در یک شیء نادر بی مصرف متبلور شده. در یککالم، ارزش منحط. ولی البته می دانیم اشخاص زیادی هستند که حاضرند یک تکه از این اتاق را به قیمتگزاف بخرند و به دیوار اتاقشان آویزانکنند. من اینکار را نمی کنم، ولی به آن اشخاص هم زیاد ایراد نمی گیرم، چون با تکهتکهکردن آن اتاق وگذاشتن آن تکه ه ا روی دیوار اتاق عادی مقداری از آن تناسبگم شده بهکار برمیگردد. ولی فضای تمام اتاق وحشتناک است. به قول خود هدایت، خدا نصیب نکند! به نظر من، فضای بوف کور یک ال چنین فضایی است. معمو وقتی بحث بوف کور پیش می آید و یککسی می گوید من این داستان را نمی پسندم، در جوابگفته می شود که تو دقایق و ظرایف کار را نفهمیدهای، سمبلها را تشخیص ندادهای. ولی من اگر هم اینقدر کودن باشم که خودم نتوانسته باشم این چیزها را بفهمم، خیال می کنم بعد از این همه بحث وجدلکه دربارهی این داستان شده و دل وروده اش را مثل گوسفند قربانی بیرون ریختهاند ، قاعدتا باید یک چیزهای ی فهمیده باشم. چون اگر غرض از تشریح و تحلیل بوف کور این نیستکه آنچه اشخاص تیزهوش در یک نظر می فهمند برای اشخاص کودن هم تا حدی قابل فهم بشود، پس نقد ادبی چیزی جز مشغلهی یک مشت اشخاص تیزهوش نیست و آن هم کار لغوی است، چون آنچه را به آسانی فهمیدهاند به زحمت برای خودشان تکرار میکنند. بنابراین، بوف کور را باید کم یا بیش فهمیده شده حسابکنیم. ال، همان حا طور که گفتم ، این داستان به تقلید از سمبلیستها ی فرانسوی نوشته شده. پس ارزش او را باید بیش از هرچیز در سمبلیسمش جستو جو کرد. سمبلیسم هم یعنی اینکه نوشته ی آدم عالوه بر معانی ظاهری اش یک سلسله معانی باطنی هم داشته باشد،که باید با امعان نظر یا مراقبت کشف شود. اما این معانی باطنی یا از روابط خود آن واقعیتهایی برمی آیند که نویسنده دارد توصیف می کند، یا اینکه نویسنده آنها را در نوشتهاش به ال اصط ح می کارد یا مینشاند. اسم آن معانی ناشی از روابط واقعیتها را من « سمبلیسم واقعی» میگذارم. سمبلیسمکاشته شده را هم به دو نوع تقسیم میکنم. این سمبلها یا در زمینهی فرهنگی نویسنده وجود دارند، مثل پروانه

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2