۱۳۱ گفت وگو در باب ترجمه کتاب هیوم یککتاب اساسی در فلسفه در موضوع فهم بشر است. میدانید که هیوم یکی از ف ی السفه بزرگ انگلیس است. در واقع، به عقیدهی خیلیها بزرگترین فیلسوف تاریخ است. البته او کتاب دیگری داردکه بعد از اینکتاب نوشته و خ تر الصه است وکمابیش همین مطالب است. بعضی ه ا به منگفتهاند چرا آن کتاب را ترجمه نکردی. ولی من فکر می کنم کتاب اصلی هیوم، باوجودآنکه مقداری مطالب زائد دارد، جالبتر است. بههرحال، اگر عمری باقی باشد، می شود به آن یکی هم پرداخت. به این ترتیب ، شما اولش با همینگوی و تاریخ فلسفهی غرب آغاز کردید و حاال هم دوباره به همانجا رسیدهاید. آره . ال هم درگیر همینگوی حا هستم . اجازه بدهید همین جا بپرسم نخستینکاریکه ترجمهکردید کدام بود؟ . ال یادم نیست یککتابی هستکه چاپ شده، اسمش حا یکگل سرخ برای امیلی؟ آره، یک گل سرخ برای امیلی . در واقع، خود این داستان « یک گل سرخ...» اولین چیزی بودکه من ترجمهکردم، وقتی هفدههجدهساله بودم. سه تا داستان است: « یک گل سرخ برای امیلی»، « دو سرباز» و « انبارسوزی». بعد از حدود سی سال سه داستان دیگر هم ترجمه کردم که با آن سه داستان اول یک کتاب شد . البته یکی از آنها قسمتی از داستان خشم و هیاهو ی فاکنر است. قسمت آخر آن، دیلسی. چطور شد که یک جوان هفدههجدهساله، که تازه هم انگلیسی یاد گرفته بود، سراغ فاکنر رفت؟کسی شما را تشویق به اینکار کرده بود؟ نه . من آن موقع کتابها ی جورواجوری میخواندم. این داستانها را هم خواندم و به نظرم آمد که خوب است آن را ترجمهکنم. این داستان فاکنر، یکگل سرخ برای امیلی ، بااینکه خیلی عالی است و در واقع یک رمان است، ولی ترجمهاش مشکل نیست . الاقل به نظر من مشکل نمیآمد. البته فاکنر داستانها ی دیگری داردکه خیلی مشکل است، آنقدر مشکل استکه آدم را وامیزند. هنوز هم من طرفشان نمیروم.
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2