10 20 - دفترهای آسو با این همه، شعر در غیاب دیدار و امکان دیدار شکل .نه با ماگوید، دل می تواند جای «حضور» نمیحاضر ساختنگیرد. اما این پیش چشم دل می یابد، هر چند محبوب به معنای واقعی را بگیرد پس سوز و گداز ادامه می بنیادی حضور دارد، چون در این جهان «هست» اما شرط دیدار حضور به تر است، چنانکه در تر و متعین این مفهوم بنیادی نیست بلکه به مفهوم خاص در «اینجا»، موجودکنیم، حاضر یعنی: قابل رؤیت و زندگی عادی مراد می کند در برابر چشم، نه آنجا.گو آنکه طاهره آن را در برابر چشم دل حاضر می شود، اما این دیداری استکه چشم و دیدار نهایتا دیدار در ساحت روح می ماند. سَر از آن محروم است و محروم می بود، از زنی که این دفتر از آن اما ای کاش تصویری از او در دست می ِ امکاناوست، اولین زنیکه خود را صاحب صورت و شمایلکرد، و با خود تصویر داشتن زنان را آورد، که تا دیده نشوی تصویر نداری. همه از زیبایی ای که هیچ نقاشی موی نقاشی. در زمانه اند جز قلم اش سخن گفته چهره جسارت نقشکردن زیبایی زنانه را نداشت و این خود ویژگی آن عصر بود، در ایران. نقاش ۱۹ ی ی سده در نیمهزنان هیچ یعنی تصویر زنان بیعصرِ ی چهره در پس پرده کند نه نادیدنی را، نه زنان بی رخسار دیدنی را نقش می ی زنان. از همین رو وصف ، برخلاف همهشد دید طاهره را میحجاب را. اش در شهر پیچید و ناصرالدین شاه جوان و امیر کبیر را به دیدارش زیبایی ی اجتماعی کشاند، با این همه نقشی از او در دست نیست، از زنیکه چهره حجاب ای راکه بی نیز داشت. هیچ نقاشی به خیال این نیفتاد که تنها چهره ی مثال بهترین سوژه ی بی در اجتماع حاضر شده ثبت کند، با آنکه چهره ی ما، با آن کرختی و خنگی تصویرگری است. مدنیت چشم و گوش بسته فرهنگی شگفتش در قبال حرکت او هیچ واکنش هنری از خود بروز نداد و ندانست که باید از زنی که شاه و وزیر و زنان درباری و بزرگان و مورخان و شمردند تصویری به یادگار گذارد. این دفتر نویسندگان دیدنش را مغتنم می
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2