14 20 - دفترهای آسو زند، و ها مفهوم غیر و غیریت بیرون می دیگر برای او بود. از این تقابل شد. طاهره غیر از زنان است باز به اتکای دانایی غیریت او بلامنازع می آن گونه که هرچه آنها هستند این نیست و بالعکس. او را هست و نیست ای، که ریشه در این غیریت و درک درونی خاص خود بود، و خودآگاهی گذاشت تا آنچه بود آنچه نبود او میو دریافتی متفاوت با همه داشت. گاه آنچه پیدا بودن است، و آنطاهره نخست زدودن و مبرّی بودن و ،باشد العین)، بینایی چشم، دیدن و بیش دیدن، و این یک، شود، نور چشم (قرة می کند همان که تیزبینی داده است. او آنچه امکانی استکه پاکی دیده عطا می ِ خود را هم به دست آورده بود، بر ضد خود، یعنی خواست باشد نمینبود و کرد، آنچه نبود خواست باشد، اِشراف داشت و از آن حراست می آنچه نمی و این یعنی امتیاز، امتیاز از داشت، به رایگانش نداده بودند، خود را پاس می دو سوی، هم در نفی و هم در اثبات، امتیاز در آنچه نبود و امتیاز در آنچه کند، در مراوده خسبد؛ حرکت می بود. بدیهی است امتیاز بر روی زمین نمی غیر از دیگران فهمیدن و دانستن و دیدن و بودن شود. با دیگران آشکار می و انکار کار را به اختلاف و تقابل کند و تمایز همیشه منکر دارد متمایز می کشد. و بحث می را دانایی تعیین میکرد، و به دستش میداد نه آنچه نبود اواز جهتی دیگر، نادانی. با تمیز و تشخیص بر اساس ضوابطی فرقگذار (فاروق)که او آنها را به درستی در متنهاییکه میخواند مییافت. متنها، آیات و روایات، برایش نخست راهنمای زندگی بود و سپس ابزار آموزش دیگران. او همچنین آیاتی را که از قلم سید باب صادر میشد استمرار همان فیض الهی میدانست. فاروق او، اسباب تمیز و تشخیصش، آن چیزی بود که او هدایت الهی میدانست، و از این حیث بین قرآن که به استناد خود آن کتاب، لقبش فاروق است و : «بدان که تعطیل به جهت 1 آیات سید باب فرق نمیگذاشت. او مینویسد .۲۱ و ۲۰ . به قلم طاهره، صصاشراق ربانیی خطی . نسخه 1
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2