چهره به چهره رو به رو

17 ها ‌ طاهره و رویارویی ی یهودانست و قَالَت ٱلْيَهُود يَدُٱللَّه مَغْلُولَة غُلَّت ‌ است داخل در زمره أَيْدِيهِم وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَل يَدَاه مَبْسُوطَتَان است ...» در درکی که او ی اسباب هدایت به آثار سید باب، به شرط درست ‌ از قرآن به مثابه نو حاکم است ــ که آنها را در آثار سید باب فهمیدن قرآن، دارد، امر لایزال و خواند که ‌ و خود او آن را دریافت از منبع نوری مییافته بود ــ کند ‌ ی نور استفاده می ‌ ، از استعارهبدون وقفه در لمعان و تابش است نور همیشه نو است، نور که بهترین استعاره در این زمینه است زیرا است. نور ظهور عینی و محسوس پویایی همیشه نور دیگری ، چیز دیگری محل توجه اوستکه بر اما در اینجا سوای ایناست. گذارد و در حقیقت توصیف زندگی خود اوست. او ‌ آن انگشت می گیرد، ‌ خطاب پرهیزگار باشید (اتقواللّه) در کتاب را سخت جدی می ی ‌ خواند زیرا به او فاروق و قوه ‌ آن اندازهکه آن راکلیدکشف اسرار می کاره است و فرقش با ‌ کند. عالِم بدون این قوه هیچ ‌ ممیّزه عطا می ترین ‌ همگنان در میزان برخورداری از آن است. بر آن استکه ضعیف تواند معلم سلیمان شود و ‌ ی دل را صفا دهد می ‌ مردمان اگر آیینه مرآت اسرار یزدان. این همان چیزی است که پشتیبان نقدهایش ی ‌ نقد دستمایهگیرد. ‌ ی امر نو جان دیگری می ‌ است. نقد در زیر سلطه که در اینجا به وضوح پیداست. همیشه جور ‌ چناناو در نوشتن است که ‌ دیگری فهمیدن و زود فهمیدنش برایش دردسرساز بود. چنان ی اصحاب باب دریافت که حکم حجاب در شریعت ‌ زودتر از بقیه باب برداشته شده اما حکم عفت و عصمت و طاهره بودن به قوت خود باقی است. زبان ‌ بی و مظلومی این اوصاف، او هرگز با جنس لطیف ‌ باری، با همه درنیفتاد. چون در دنیای خاموش آنها از رأی و نظر خبری نبود و طاهره با همینکار داشت، با رأی و نظر. یک چیزیکه در زیبایی و لطافت و استعداد

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2