چهره به چهره رو به رو

24 20 - دفترهای آسو کنند، و ‌ نشینی می ‌ و او را گزیری از آن نیست. نخست بدن را وادار به عقب . تصوری نشینی کنند ‌ را وادار به عقب روحتدنیایت راکوچک، تا سرانجام ها از بدن ‌ ها»، تو گویی آن ‌ ی شکلگرفتن «عقاید و دیدگاه ‌ نادرست از نحوه محور به افکار!) و خاستگاه و نگهبان آنها بدن ‌ اند (نگرشی بدن ‌ مایه گرفته دیکتاتورهای شرقی ‌ است که با تسلیم شدن آن روح تسلیم شود. این کوتوله چه چیزها که بلد نبودند برای به زیر کشیدن انسان. غافل از آن که روحی کند و بدن ‌ آید و آن را بر خود هموار می ‌ دلیر با این تنگنا و ناگزیری کنار می دهد. ‌ ی عکس می ‌ کند، و این اقدامات در مورد او نتیجه ‌ را آرام می ی تهران کرده ‌ به فرمان امیرکبیر، طاهره را در مازندران دستگیر و روانه بودند، همان کسی که ترقی و بهروزی ایران را میخواست و به راستی هم ی دارالفنون را گذاشت که تازه ‌ گذار آن بود، و مقدمات تأسیس مدرسه ‌ پایه ی امثال ‌ اگر خوب کار میکرد و توفیق مییافت میبایست پرورشدهنده ای برای پسران بود نه ‌ طاهره باشد. هرچند که از ابتدا دارالفنون مدرسه ی ‌ دختران! پیداست او تا همینجا بیشتر نمیتوانست پیش بیاید زیرا اجازه جا تصور ‌ تحصیل دختران به دست او نبود، به دست شرع بود. از همین ی آزادی زنان به عمیقترین ‌ ای را بکنیدکه بین او و طاهره بود،که ایده ‌ فاصله معنای لفظ، که هرگز با الگوی اروپایی آن یکی نبود، یکی از اساسیترین هایی بود که در سر داشت و هر کاری که کرد نشان از آن داشت. حتی ‌ ایده از این حیث تصادم این دو عالََم و این دو آدم با هم ناگزیر بود. پیداست به فرض تأسیس دارالفنون نه طاهره و نه دختران او اجازهی تحصیل در آن ی ‌ های ترقیخواهانه ‌ را نداشتند. به عبارت دیگر، طاهره با عالیترین ایده ترین مردان سیاست همراه نبود. پس مصیبت او بسیار بود، و جز ‌ خیرخواه آنکه منتقد آشتیناپذیر این مردان، به صدای بلند، باشد چه میتوانستکرد. حتی به هر روی، امیر کبیر دستور اکید داده بود که با نظارت مأموران . این فرمان در عین حال گواهی اوست که اختیار او نباشد کاغذ و قلم در

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2