چهره به چهره رو به رو

26 20 - دفترهای آسو امیرکبیر از قلم او در وحشت باشد، که چنین دستور امنیتی سنگینی علیه او صادر کند! به ویژه که علم طاهره در معارف اسلامی عمیق بود و برای عامهی مردم قابل فهم نبود. بعضی از مکاتیب او به جا مانده است؛ فهم آنها و حتی روخوانی آنها مطلقا آسان نیست، تا چه رسد به درک اشارات او به گوشه و کنار فرهنگ اسلامی. خواننده باید حتما عربی را در سطح عالی ی او چیزی ‌ بداند و با معارف اسلامی آشنایی عمیق داشته باشد تا از نوشته دستگیرش شود. مگر در آن زمان در ایران چند نفر آدم در این سطح پیدا میشد؟ پس این ترس از چه بود؟ از دو چیز: اول آنچه به درستی در افواه آفت دوران است و در [و بیان] در تقریرافتاده بودکه طاهره زنی استکه، « ، و با او هر 1»جهان [دردسرساز] ی ‌ فتنه [قوت برهان و استدلال] احتجاج که درافتاد برافتاد (به قول حافظ، با د ُُردکشان هرکه درافتاد برافتاد). طاهره ی آن ‌ با هر یک از علمای زمانه بحث کرد بر او چیره شد، حتی امیرکبیر مزه را چشیده بود. چون در اوایل حبس طاهره در خانهی کلانتر او را احضار و وادار به تبریکرده بود اما طاهره به دفاع شورانگیز از عقایدش و اثبات آنها قرةالعین پرداخته بود به نوعی که بعد از پایان مجلس امیرکبیر گفته بود که « دوم آنکه او مسلح به سلاح هنر بود و طبع 2».نزدیک بود مرا نیز بابیکند ی شاعری. به عبارت دیگر، او به دو زبان مفهومی مسلط بود، ‌ روان و قریحه زبانی مخصوص خواص و زبانی مخصوص عوام. شعر میگفت و آنها چنان نغز و دلکش بود که دهان به دهان میگشت و از این حیث با عامهی مردم ی ایرانیها نسبت به شعر ‌ ارتباط برقرار میکرد. شاید هیچ ملتی به اندازه حساس نباشد، حساسیتی وسیع که خاص و عام نمیشناسد. پس امیرکبیر حق داشت که باید از چنین زنی ترسید. اما طاهره تسلیم نمیشد. به تدریج ی او شده بود با زنان دربار و پیروان باب ‌ با همراهی زن کلانتر که شیفته . تعبیر از عبدالبهاء است. 1 .۲۹۹ جا. ص ‌ . همان 2

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2