27 طاهره، و آزادی در اسارت هایی که ارتباط برقرارکرد «با آب سبزی و چوب جارو بر صفحاتکاغذپاره پنیر و یا دیگر مواد خوراکی در آنها پیچیده شده بود نامه مینوشت و اشعار این دیدن همه چیز و به کار گرفتن همه چیز 1 خویش را مرقوم میداشت.» یا چیرگی خلاقیت بر ابزارها، و بیاثرکردن تکنیکها و فنون مهار انسان به دست دانایی است. آنچه خوار آید و زائد، هم روزی بهکار آید.کافی است به آن یک بار دیگر تازه بنگری. دانایی خود مهار کردن است، آن را به بند کشیدن و مهارکردن دوباره آن را بهکارگرفتن است. این زمام امور و اشیاء را پنهان، دور از چشم گ ََزمه، به دست گرفتن زندانی است. مگر فرمانروایی ی جوشان و طبع سرکش و جز این است؟ به راستی، چگونه میتوان چشمه میل به سرریز شدن آفرینشگر یعنی عالیترین امکان تابیدن و ارتباط جستن با دیگران را از او گرفت! نور راه خود را سرانجام مییابد. باری، اولین ملاقات شاهزاده جهان خانم که دستی در قلم داشت و شعر ی دومش یکلانتر و بنایی بودکه طاهره در طبقه هم میگفت در حیاط خانه زندانی بود، در حالی که طاهره پنجره را باز کرده بود، و پیش از سررسیدن سربازان محافظ به محوطه، گفتگوی کوتاهی با او داشت. اما دومی، وقتی پسر کلانتر دعوت بودند و مجلس عروسیای از زنان در بود که او و عده یکی از زنان تقاضای ملاقات با طاهره را کرد و به کلانتر پیغام دادند که ی عروسی به آنها خواهد اگر امکان ملاقات را فراهم کند این بهترین هدیه بود. طاهره یک زندانی معمولی نبود و در زندانی معمولی هم محبوس نشده اش بود. او زندانی برجسته و مشهوری بود. پیداست که شایعاتی که درباره بر سر زبانها بود اخباری بود که از شبکهی بغرنج عقاید و افکار و باورها و هنجارهای عامه عبور کرده و از این طریق تفسیر و ارزشگذاری شده بود. نیز بدیهی است که بیشتر آنها مطابق ارزشهای اجتماعی آن زمان ی آنها در اصل ی حمله شایعاتی زنستیزانه بود که در تحلیل نهایی سویه .۲۹۴ جا. ص . همان 1
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2