29 طاهره، و آزادی در اسارت جنسانِ نظیر اما کوتاه. آزادی بیان افکار و عقاید خویش به هم ای بی فُرجه توان شود، در جایی که به حکم شرع می پرده وارد می طاهره بیخود. چه طاهره را به آن . پیداست به محض ورود، آنحجاب را به کناری نهاد بازد و در مجلس زنانه معنی داشتند، یعنی رفع حجاب، رنگ می متهم می شود، یعنی ورود او عادی است، پرده وارد می دهد. بی خود را از دست می تواند ظهور و بروزی نما شده است در اینجا نمی امتیازی که به آن انگشت نه. حضورش توازن و حضورشداشته باشد. ورود او عادی است اما مراتب جاه و جلال و نیروهای موجود در مجلس را به نفع خود بر هم سلسله وقتی او را دیدم کند: « زند. شاهزاده جهان خانم او را چنین توصیف می می قلبم مملو از مسرت شد. وقتی طاهره وارد اطاق شد، چقدر زیبا و متین بود و زمانی که دهان باز کرد و سخن آغاز نمود چنان با قدرت صحبت کرد که ما در آن اطاق تدریجا به او روی آوردیم و به سخنان او گوش می خوانیم: .» و بعد در ادامه میکردیم و جشن عروسی را بهکلی از یاد بردیم می و اکنون احزانش را در قالب کرد او با شور و اشتیاق بسیار صحبت می« گریستند، و دیگر بار برای کرد به طوریکه بانوان حاضر می ها بیان می داستان خندیدند و مواقعیکه از این سوی به کرد که می هایی تعریف می آنها داستان کرد اشعارش را با چنان زیبایی و ظرافتی ترنم میداشت، آن سویگام برمی
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2