چهره به چهره رو به رو

35 طاهره، و آزادی در اسارت ها ‌ ی ستم ‌ ی قاجار به هم، که قصه ‌ های زنان دوره ‌ های زندگی ‌ تذکر مشابهت ی آن روزگار بود ‌ ی مردانه ‌ ها در جامعه ‌ ناپذیر و حرمان ‌ های چاره ‌ و تبعیض ها، داستان ‌ شود. پای کلمات، استعاره ‌ فرما می ‌ ای حکم ‌ صمیمیت و یکرنگی آید. ادبیات در تقابل با مراسم و پایکوبی. ‌ و شعر و رمز و کنایه، به میان می این فرد نبود که وارد اتاق شد بلکه عالََم و ذهنیتی بود که با شکستن مرزهای واقعیت مشهود، اتاق را صحنهی کشاکش این واقعیت با حقیقت طرد شدهکرد. حقیقتیکه طاهره مدعی بود به آن رسیده است و مخالفانش ی علم و دانش ادعایی خود در مقابلش خلع سلاح بودند والا ‌ نیز با همه او را به بند نمیکشیدند بلکه با به کار گرفتن مهارتهای کلامی به راحتی بطلانش را اثبات میکردند. حاضران در آن لحظه شاهد اختلاط دو جهان و دو ساحت متداخل بودند و میدیدند،گو آنکه نمیتوانستند توصیفکنند، که جهان محسوس و مشهود از پیش چشم غیب میشود و عالم روح مستولی میشود. تصورش را بکنید زنان آن دوره و محرومیت آنها از فرهنگ، آنان را به انسانهای بدوی و مناسبترین سوژهها برای درک این لحظه تبدیلکرده ی پندار و حجاب فرهنگ برای درک چیزی خالص. قلب و ‌ بود، بی پرده روح در ب ََد ََویت خود میتواند ببیندکه پرندهای با چهچههای مستیآورکه س ُُکر شادی زمینی را از یادها میَبَر ََد در فراز مجلس پرواز میکند و میخواند و به درون میآید. از این رو حاضران صدای ساز و طرب بیرون را نمیشنیدند، چه، طاهره در درون غوغا به پا کرده بود و موسیقی دیگری را بر مجلس چیره کرده بود. موسیقی درون نوای بیرون را حذف کرده بود. معلوم است که عروسی یکی از اشکال آن است نمیرود صورت زندگیکه او به سمت ِِ زندگی وجود دارد. صورت و معنیبلکه بر تضادی انگشت میگذاردکه بین میتوان حدس زد که از جمله به سمت آن رفته است که نشان دهد این ی ظاهرسازیهای آن یکَشَب ِِه است و تهی و ‌ بساط عیش و عشرت و همه ناپایدار، پایداری اما در خود زندگی است. چه بسیار زندگی مشترکی که با

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2