40 20 - دفترهای آسو دارد. این گوید. شأن و شکوه شاه را پاس می گوید، در پس صحنه می می ترین مرد زمانه، پشت آن یک دست رساترین و ماندگارترین «نه» است به قوی شده ناپذیر است. پیداست بد خوب عالم ظرافت و زیبایی و شهامت شکست از آن رو خوب استکه صدای طاهره در آن پیچیده است، به تعبیر امروزی، تنها دخالت سوژه و اقتدار او این وارونگی را نصیب آنکرده است. پیشنهاد شود که طاهره در بند بود و قبول آن یعنی آزادی از شاهانه به او زمانی می ایستد و جز این آزادی چشم در چشم مرگ میزندان و به ویژه از مرگ. اما . آزادگی آزادی - چیزی که اگر نباشد حتی خواست آزادی ای ندارد چاره نیز مشکوک است و نازل، در حد گریختن از قفس - پیشاپیش یعنی توان رویارویی با مرگ و به آن اثبات شدن. مذاهب و فلسفه در آسیای قرون که کنت دو گوبینو در کتاب خود چنان یک روز صبح محمود خان کلانتر از اردوی سلطنتی به 1 نویسد، میوسطی آورد که «من از طرف صدراعظم مأموریت دارمکه گردد و خبر می شهر بازمی به شما اخطاری بکنم و تردیدی ندارمکه سلامتی و آزادی شما در پذیرفتن آن پرسند که آیا بابی هستید؟ است. شما را به نیاوران خواهند برد و از شما می دهید نه، و همین کافی است و با این که همه به طور شما فقط جواب می اند که بیش از این از شما چیزی دانند که شما بابی هستید مایل یقین می سر برید و با مردم نپرسند و فقط انتظار دارند که یک چندی به حال انزوا به العین با لحن جدیگفت ابدا چنین انتظاری را نداشته صحبت نکنید ... قرة امیدوار نباش ولو اینکه برحسب ظاهر حتی باشکه من انکار عقیدهکنم و من به چنین کاری تن در دهم، آن هم برای این برای یک دقیقه هم باشد گونه قدر و که چند روز بیشتر اینکالبد موقتی راکه هیچ قصد و نیت بیهوده ارزشی ندارد حفظکنم. ابدا من چنینکاری نخواهمکرد. و اگر از من بپرسند و البته خواهند پرسید جز اعتراف به آیین خود پاسخی به آنها نخواهم داد و .۳۰۲ جا. ص . همان 1
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2