44 20 - دفترهای آسو شبان بامدادی طاهره در نیمه رسد، ومیش بامداد بهگوش می ها در گرگ آوای لطیف زنگ ]، فرا 1 ها هوش [یا، آگاه از گذر لحظه و پاسبان شب، بیدار و به دارد. رسیدن ساعتی تازه را اعلام می وزد - خیزد و بر بلندای بیشه می نسیمی بر می آید. ی زمین ما، ماه، نیز دُزدانه بالا می بنگر که چگونه تصویر سایه رسد، شبی سحرانگیز و رؤیایی از راه می آنکه چندان نگران ما باشد. سرشار از ستارگان، و بی ای میان بشر، گیرد، همچون بیگانه شبی شگفت درخشیدن می ها، آرمیده در شکوه و تلألؤ. غمگنانه بر بلندایکوه 2 (هلدرلین، از شعر نان و شراب) که در اصل است. ، چنان der stunden gedenk .1 ی دو سطر از آن، در اینجا. زاده، با جرح و تعدیل ترجمه ی عبدالحسین عادل . ترجمه 2 متن آلمانی این را در اینجا ملاحظهکنید.
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2