چهره به چهره رو به رو

49 شبان بامدادی ‌ طاهره در نیمه ی الهی از تاریخ ‌ بارقه نیست. حتی « 1 [خدای هیچ یک از ادیان] قابل رؤیت .دوران عسرت و تنگی است دوران شب جهان 2»جهان روی برگرفته است ای استکه حتی در تشخیص اینکه خدا نیست نیز درمانده است. ‌ این زمانه و این 3.ماند تا بنیان چیزها باشد ‌ برای جهان مبنایی نمیدر غیبت خدایان اهمیت دارد در سه جنگ بابیان با قوای دولتی، اینها دست آخر چاره را در آن دیدند که به قرآن سوگند بخورند و آن را مُهر کنند و تسلیم بابیان را بدون آنکه گزندی به آنها وارد کنند بطلبند اما هر بار خدعه کردند، سوگند شکستند و نشان دادند که بنیاد همه چیزشان بر باد است و هیچ مبنایی برای آنها مقدس نیست، طرفه آنکه بابیانکه بر آن بودند کهکتاب خدا عوض شده است آن را رغم آنکه به خدعه پی برده بودند حرمتکتاب را نگاه ‌ دانستند و به ‌ مقدس می مانند گرفتار شدند و از دم تیغ ‌ داشتند و تسلیم شدند و به عذاب و عقابی بی . در تر برای ایمان، وجود نداشت ‌ برای چیزها، و از همه مهم بنیانیگذشتند. این زمانه هیچ امیدی به بازگشت خدایان [که هایدگر در تفسیر خود عمدا اش ‌ کند تا فاصله ‌ ی جمع از آن یاد می ‌ ی مفرد و گاه به صیغه ‌ گاه به صیغه جای فیلسوف، متألّه قلمداد نشود] نیست زیرا ‌ را با الهیات حفظ کند و به او[مفرد]، خداوند، جایی ندارد که به آن بازگردد. «در بازگشت خود به کجا این مأوی 4 بازگردد او، هنگامیکه انسان برایش مأوایی فراهم نساخته است» تواند باشد جز قلب. اما فیلسوف از آن رو که فیلسوف است ‌ و جایگاهکجا می اند ‌ اند و چون گریخته ‌ به آن کاری ندارد. در حقیقت خدایان از اینجا گریخته طاهره . پیداست شاعران و در اینجا مبناست ‌ بنیاد و همه چیز بی ‌ زمانه بی و نگاهی متفاوت با دیگران در جستجوی این بنیاد و مبنای چیزهاست 1. sichtbar 2. Heidegger, Holzwege, Vittorio Klostermann, 1977, p.270. ی دکتر عباس منوچهری، ‌ ، ترجمهی رهایی ‌ شعر، زبان و اندیشهی فارسی ر.ک. به هایدگر، ‌ . برای ترجمه 3 .۱۸۷ . ص ۱۳۸۱ . انتشارات مولی 4. Holzwege, p. 270.

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2