چهره به چهره رو به رو

50 20 - دفترهای آسو کرد. ‌ دارد نگاهی که طاهره در شعر و نثر و گفتار شفاهی خود آشکار می های الهی به ‌ هدایت چرا اهل علم در آیات وانتقاد او همواره این بود که نکات بنیادی توجه ندارند. کند که "خدایان که «در غیر این ‌ به هر روی، هایدگر اظهار امیدواری می گردند»؛ یعنی آنگاه ‌ اند» فقط «در زمان مناسب» «برمی ‌ صورت در آنجا بوده ای درست دگرگون شده ‌ که زمانه به دست انسان در جای مناسب و به شیوه گردند که همه چیز در جای درست ‌ باشد" البته این خدایان فقط وقتی برمی هایی در این ‌ کاره! با این همه بصیرت ‌ خود باشد و بر وفق مراد. خدایان هیچ از آن خودکردن شعر هلدرلین هست، شعریکه به درستی منشأ عسرت زمانه «شب جهان» در نزد او صرف مدرنیته نیست بلکه وضعیتی 1 کند. ‌ را بیان می ی بنیادین انسان با هستی تیره و تار شده ‌ شناختی استکه در آن رابطه ‌ هستی که ‌ های آن را یافت، چنان ‌ توان نشانه ‌ است، چیزیکه در هر دوره و مکان می شود بحران روحانی وگسست از خدا را حسکرد. ‌ در ایران عصر طاهره می خدای طاهره، برخلاف دیگران، از دل او نگریخته بود، برخلاف، سخت در آنجا مستقر بود. او در انتظار چنین مواضع مناسب و درستی نبود تا اسباب . البته هایدگر در معنایی که مربوط به تقدیر تاریخ هستی است و نه بستری دینی، از خدایان و امید بازگشت 1 ی تقدیر تاریخ هستی شعر نگفته است و این هایدگر است که شعر را در ‌ گوید. اما، هلدرلین درباره ‌ خدایان می های او را در بستر اجتماعی یا الهیات ‌ توانیم دریافت ‌ برد. ما نیز به همین اعتبار می ‌ ی فکری خود به کار می ‌ زمینه ای ‌ هایگشایش هستی است. اما خداییکه صرفا نحوه ‌ تاریخی به کار بریم. مفهوم خدا یا خدایان از نظر او لحظه واری که کسی بتواند به آن اعتقاد داشته باشد، ابهامی ‌ از ظهور هستی است بدون هیچ هویت مستقل شخص کاهد. قدر مسلم آن است که هلدرلین و هایدگر مفهوم ‌ ای توخالی فرومی ‌ شناختی دارد که آن را به استعاره ‌ هستی معنی ‌ خود از خدا را از خدایان هومری که امروزه هیچ کس به آنها اعتقادی ندارد و مفهومی متعارض و حتی بی اند. این مفهوم در سنت ادیان ابراهیمی تحول پیداکرده و به خدای «یگانه» بدل شده است. اگر تقدیر ‌ است گرفته تاریخی هستی قرار است به ظهور حقیقت در تاریخ مربوط باشد این مقصود بدون در نظر گرفتن این تحول و ها به آنها جدا شود بازی با مفاهیمی ‌ تکامل در مفهوم خدا ممکن نیست. اگر مفهوم خدایان از ایمان واقعی انسان اشان معنای مشخصی نخواهد داشت. به ‌ که هایدگر در اینجا به آن مشغول است بدون بستر واقعی دینی و اجتماعی اند والا ‌ ای ندارد جز آنکه به مفهومی تأویل شودکه مردم به آنها باور داشته ‌ عبارت دیگر مفهوم خدا در تاریخ چاره ایکه ما به آن نظر داریم ‌ شود. استفاده ما در همین زمینه موجه است و به ویژه در زمینه ‌ خود از معنا تهی می ‌ خودبه ی نوزدهم. ‌ ی مفهومی محوری در ایران سده ‌ یعنی واقعیت این امر به مثابه

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2