چهره به چهره رو به رو

51 شبان بامدادی ‌ طاهره در نیمه نوشت، به حکمت ‌ گفت، می ‌ این بازگشت را برای دیگران فراهمکند، شعر می کرد و به ‌ شد، سخنرانی می ‌ کلمات الهی در هر موضع و موقفی متوسل می داد و با دیگران در ‌ های بدیع خود بهترین صورت عقلی را می ‌ درک و دریافت ماند بلکه ‌ گذاشت. او مغلوب وضعیت و منتظر تغییر وضعیت نمی ‌ میان می زد. ‌ کرد آن را خود رقم می ‌ تا آنجا که شهامت، درایت و حکمتش اقتضا می دانست که خدا و محبت الهی جایی در بین ارباب قدرت ندارد و ‌ خوب می دین آنها تنها مصلحت روزگار است و مانع ارتکاب اعمال ناشایسته نیست. مردمانیکه از قضا هیچ قصوری در انجام مراسم نیایش خدای خود نداشتند اما چه بسیار با کردار خود ثابت کردند که خدا و روز داوری را باور ندارند. نویسد، اگر هم تغییری برای دوران عسرت قابل تصور باشد تنها ‌ هایدگر می زمانی چنین تغییری روی خواهد داد که جهان در ژرفنای خود تغییر کند. در پس این 1 عصر جهانی شب جهان ژرفای جهان را باید تجربهکرد و تاب آورد. که اهل ‌ چیزی نیستکه بتوان آن را با «دستگاه مفهومی و نظام فکری» چنان فهمند چاره کرد. در این میان به راستی از دست شاعران چه ‌ علم امروزه می است آنها را 2 کاری ساخته است وقتیکه «زمین دلمرده سقف آسمانکوتاه» جز کلمات چیست؟ اگر از حرف شروع شود و به حرف منتهی شود، هیچ. طاهره اما جز این بود و سرانجام جان بر سر ایمان خود کرد، و با این کار ی شاعران نگنجید. ‌ دیگر در جرگه ی این عسرت یا «ضیق» و تنگنایی ‌ درباره 3 به هر روی، صاحب «ایقان» که بر مردمان عارض شده است مینویسد، آن «در وقتی استکه آثار شمس ی علم و حکمت از میان مردم زائل شود و زمام ناس به ‌ حقیقت و اثمار سدره دست جه ّّال افتد و ابواب توحید و معرفتکه مقصود اصلی از خلق انسانی جا. ‌ . همان 1 . شعر زمستان اخوان ثالث. 2 ی ایران ‌ شناختی حاکم بر جامعه ‌ .کتابیکه معاصر طاهره وضعیت معرفت ۱۹ . چاپ آلمان، صایقان. بهاءاللّه، 3 را تبیینکرده است.

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2