چهره به چهره رو به رو

56 20 - دفترهای آسو اصل راهنمایای مگذر. آن را ‌ ای و فهمیده ‌ میدهد: از آنچه تصدیق کرده همان اصل، پیدا کردن این تصدیق بر اصلی متکی استخود بگیر. لابد آنچه از محکمات است و تردیدی در آن نیست میتواند از آنچه متشابه انگیزی متشابه در ناپیدایی اصل بنیادی ‌ قوت شبههاست رفع شبههکند. زیرا ، اصلی که در محکمات بیشک و شبهه قابل استنباط است. میتوان است آن را پس از این استنباط تعمیم داد. این اصل اگر اصل است و به تصدیق عقلی ما رسیده باید بتواند با امر مُُش ْْتََبه در افتد. پیداست در این میان آن چه سست است در برابر آنچه استوار است پایداری نتواند و سرنگون میشود. تردید به یقین بدل میشود، اما با راه رفتن از این. چنانکه پیداست یک جور درک مفهومی فلسفی در طاهره پیشتاز و راهنماست و نمیگذارد او مغلوب اطلاعات پراکنده شود، فورا آنها را به اتکای اصلهاییکه دریافته بود غربال میکرد و با تیزهوشی زود از دل پراکندگی به سامان میرسید و در هر بحثی زود این اصلها را مییافت و در بحث چیره میشد. های ‌ پردازی همواره مؤثر بود؟ آیا طاهره در این یورش ‌ آیا این نحو سخن جست؟ اصلا چرا سخن باید شنونده را با ‌ گاه و بیگاه خود یاران موافق می جای آنکه ‌ ساز باشد به ‌ آور و موافق ‌ خود موافق سازد؟ چرا سخن باید الزام در کننده بودن سخن ‌ تنها حقیقت را بگوید؟ آیا این خواست خواست ملزم به هر قیمتی، ولو به قیمت کتمان حقیقت نیست؟ اما زمانی به حد شنونده ناپذیری ذاتی آن، ‌ آوری سخن از حیث تطبیق آن با واقعیت امر و معارضه ‌ الزام از یک چیز بگوید توان دست یافتکه سخن ‌ زمان تأثیر و نفوذ آن، می ‌ و هم . یعنی از یک چیز و هیچ چیز دیگری در اساس با آن معارضه نتواند از یک بگوید اما نظایر آن چیز را مد نظر داشته باشد و در محاسبه منظورکند. اش ‌ ناپذیری ‌ چیز بگوید اما از آن چیز از حیث فراگیر بودن و جایگزین تواند متعدد باشد و فقط یکی ‌ نمی است که حقیقت. چه، تنها خود بگوید تواند تنها بر ‌ سخن نمی. اما کیست که نداند حتی در این حالت نیز است

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2