چهره به چهره رو به رو

57 طاهره در پس پرده که شنونده در قبال است به نسبتی نیز وابسته بلکه همواره خود متکی باشد ای در هر حالتی سخنی را که به نفع او ‌ هر شنوندهگیرد. ‌ حقیقت به خود می . از این رو چه بسا گوینده گاه، به حق، مطابقت سخن با پذیرد ‌ نیست نمی تر بداند تا با مخاطبان. چاره نیست باید انتخاب کرد: ‌ حقیقت را ضروری تنها و بیش از هر چیزتواند ‌ حقیقت یا رضایت خاطر شنونده. سخن نمی در بند تأثیر و نفوذ در مخاطبان باشد. سخن اگر بخواهد همواره تأثیر کند و کاری، ‌ همواره در جستجوی یاران موافق باشد نخواهد توانست بدون پنهان بدون حذف خود، بدون خودسانسوری به لحاظ مخاطبان، یعنی بدون سد نظری و دیگر ‌ آزادی خود راکردن به لحاظ محدودیت ذهنی مخاطبان، تنگ های تربیتی آنها، تام و تمام ظاهر شود و در این ظهور ‌ ها و قید و بند ‌ بستگی خود، حقیقت را به کمال آشکار کند. سخنی که فقط در بند تأثیر است به زمان حقیقت را هم بنماید و هم ‌ طبع باید سخنی باشد کهکوتاه بیاید،که هم پنهانکند، و طاهره اهل اینکار نبود، طاهره اهل سازش نبود. اهل فداکردن حقیقت به عذر رعایت حکمت و مصلحت نبود. حرف آخر را حقیقت زد، همان که حرف اول را زده بود. ‌ می طاهره زیبا بود اما وقتی در نزد عموم سخن میگفت زیبایی او کاری از پیش نمیبرد. چه، قلم گرفته شده بود. امروزه برای ما تصورش هم دشوار است که حضار مجلسی در برابر سخنران قرار بگیرند اما فقط صدایش را ای ‌ بدون تصویر داشته باشند، بدون اینکه بتوانند او را ببینند و با او ارتباط زنده برقرارکنند، بدون اینکه به دهان او چشم دوخته باشند و شکلگرفتن کلمات ای مطالبی را ‌ ی زنده ‌ ِِ گوینده محضررا در آن ببینند و احساس کنند که در اش، تغییرات خطوط آن و شور و اشتیاق ‌ اند، در حالیکه بدنش، چهره ‌ شنیده او و ترکیب اینها با صدایش، را میدیدند و حتی میتوانستند میزان اعتقادش ِ آن �ِّ به حرفهایی راکه میزند بسنجند. آدمها نمیتوانند چیزی بگویند و ضد ی خود نشان دهند. چهره همواره گواه راستی گفتار است. بدون ‌ را در چهره

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2