چهره به چهره رو به رو

62 20 - دفترهای آسو ی شکست و خاموشی ‌ آوری و چیرگی را نماینده ‌ کند و اگر ما گویایی و زبان و دم درکشیدگی گرفتیم هرگز نخواهیم توانست چیزی از آن دریابیم. طاهره ی خود بود. ‌ ی زنان جامعه که نماینده ‌ زن بود اما زنی ضد زن. او نه نماینده ی زنان ‌ داد. این طبقه، طبقه ‌ او گروهی را که یک عضو داشت تشکیل می ی هنوز شکل نگرفته بود. طاهره در بستر ضدیّت ‌ ی طبقه ‌ مثابه ‌ فرهیخته، به برد. چون از یک سو ضد (و نه ‌ (تقابل، و نه دشمنی) کار خود را پیش می ی مقابل) ‌ دشمن) مردان بود و از جنس مخالف، و از دیگر سو ضد (در نقطه های سرکوب ‌ ی آثار و نشانه ‌ گنجید و همه ‌ ی خود نمی ‌ زنان بود و در طبقه تاریخی زنان را از خود زائل کرده بود. در مداری مستقل در حرکت بود، مداری که در آن نه مردان جای داشتند و نه زنان. هیچ زن یا مردی شبیه و مثیل او نبود. افعال و حرکات او، مشی و خرام او، همواره چنان بودکه خود ی مردان که سرآمد ‌ ای واحد با مردان، آن هم نه همه ‌ در مرتبهکم ‌ دسترا آورد. ‌ مردان اجتماع، به حساب می شود، یعنی ‌ جای دریغ است که زیباترین شعری که به او نسبت داده می شعری با این مطلع: گر به تو افتدم نظر چهره به چهره رو به رو 1 شرح دهم غم دلم نکته به نکته مو به مو ترین ‌ از او نیست و تنهاگزینش طبع و خوی اوست اما چنان وصف عالی بخش زندگی درونی پر تاب و تب سرشتی سرسخت و تنگناهای آشکار و نهان او و شرح دلدادگی او به محبوبی هرگز ندیده است که شاعر را نیز هم . و بقیه ابیاتش: 1 خانه به خانه در به در کوچه بهکوچهکو بهکو ام ‌ از پی دیدن رخت همچو صبا فتاده دجله به دجله یم به یم چشمه به چشمه جو به جو ام ‌ رود از فراق تو خون دل از دو دیده ‌ می غنچه به غنچهگل بهگل لاله به لاله بو به بو دور دهان تنگ تو عارض عنبرین خطت طبع به طبع و دل به دل مهر به مهر و خو به خو ابرو و چشم و خال تو صید نموده مرغ دل رشته به رشته نخ به نخ تار به تار و پو به پو مهر تو را دل حزین بافته بر قماش جان در دل خویش طاهرهگشت و ندید جز ترا صفحه به صفحه لا به لا پرده به پرده تو به تو

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2