64 20 - دفترهای آسو و در اینجا، چه اهمیتی دارد که چه کسی این شعر را 1 یکی گفته است؟» کردند سروده است، یککسی آن را سروده است. اما ایرانیان وقتی چنین می ی ترین خبری از رأی فوکو نداشتند، با این وصف با یک رفتار پیچیده کوچک ی ادب ای بومی، در اندامواره فرهنگی پیشاپیش صحت ادعای او را در زمینه پارسی، بهکرسی نشاندند. رسد که منطق این رفتار فرهنگی چندان هم مبهم نیست. چه، به نظر می ی یک سرگذشت شعر در عین بیان یک شوریدگی و سرسپردگی بازگوکننده است: ام از پی دیدن رُخت همچو صبا فتاده خانه به خانه در به در کوچه بهکوچهکو بهکو ای خاص وکانونی در اینجا بیش از هر جا منطق شعر طالب رجوع به نقطه ای که شعر بیان زندگی اوست در آن ای غیر عادی، گوینده است که گوینده گوید که هر بار به تأخیر افتاده است، از جایگرفته است. شعر از دیداری می گوید ای می جستجویی مدام و هرگز از پای ننشستن. از دیدار به تعویق افتاده ی قلم کشیدن که سد راه هر دیداری شده است و تنها در این نقطه، نقطه ی یکتا اش، نقطه بر هر دیداری یا تهی کردن هر دیداری از معنای حقیقی ی طاهره شدن طاهره، شدن، فقط یک چیز را دیدن، به وحدت رسیدن، نقطه تر از هر دیداری در ساحت جان میسر شده است: «در دل خویش روشن طاهرهگشت و ندید جز تو را». امروز دیگر عمدی در کار نیست،کسی عمدا نامداری شعر از نامداری کند. زیرا یا سهوا نام شاعر اصلی را پنهان نمی خواهد به طاهره را هر کسی می منسوب. شعر طاهره و سرگذشت اوست یابد.گویی اهمیت به سرعت گفته باشد نام او در پرتو نام طاهره اهمیت می به طاهره را سروده ِ منسوبگذرای او در این استکه او کسی استکه شعر ای به زبان در نیامده و مبهم، مهم کسی است. زیرا در اینجا برحسب قاعده .۶۸-۶۴ . صص ۱۳۸۹ . ترجمه افشین جهاندیده و نیکو سرخوش. نشر نیتئاتر فلسفه، . میشل فوکو. 1
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2