65 طاهره در پس پرده ی و به آن در زندگی تابناک خود جامهاین شعر را اجرا کرده استاست که عمل پوشانده است. شاید این نخستین بار است که در تاریخ ادب پارسی بالاتر از سرودن شعر قرار گرفته است. هر شعری این ای در مرتبهاجرای شعر اندازه به تحقق خود، به عمل و واقعیت بیرونی، وابسته نیست. اینجا جایی تواند یک خیال محض و رؤیا باشد. استکه شعر دیگر نمی آید که شود و به صحنه می ی اصلی تنها زمانی مطرح می به هر روی،گوینده به طاهره است. او پس از طاهره منسوب ی اصلی شعر شنویم او سراینده ما می شود و شعر دوباره به طاهره و شود و باز نویسنده و شاعر ناپدید می مطرح می ی جذبیه»،کانون عشق و شور، از جمله القاب او در آثار زندگی او، به «نقطه شود.گویی به راستی هویت این شعر بهائی و ادبیات متعالی، ارجاع داده می ی جذبیه»، طاهره، اش مجذوب این نقطه، «نقطه ی فرهنگی در شناسنامه ی دیگری شود. پس از اعلان اینکه شعر منسوب به طاهره از سراینده می ی اصلی و در نتیجه افتد: پس از تعیین سراینده است هربار اتفاق عجیبی می سلب انتساب از طاهره باز این انتساب پیشین آن به طاهره، یعنی امضای ها در تر به تأیید دیگران رسیده و مدت طاهره، امضای باز امضاشده و پیش گرفتن تأیید خود، ی طاهره، حتی در بازپس ی ادبی و فرهنگی ما مانده حافظه همچنان «منسوب بخشد. شعر با آنکه از دیگری است اما به شعر اعتبار می چون نام ولایت زادگاه ما در انتهای ماند هم ی شعر باقی می در شناسنامهبه» ، معنایی که کاربرد یک معنا ارج والاینام خانوادگی ما. اما این همه کند، معنایی که در یک زندگی پرشور شاهد تحقق خود بوده، شعر افاده می ای دهنده ی این شعر-ترانه در زندگی نمایش رساند. اجرای عاشقانه را می دست نشان داده است که چه کسی آن را فهمیده است. این ملاک چیره کند که چه کسی آن را ملاکی ویتگنشتاینی است. تنها «کاربرد» تعیین می فهمیده است. دوباره به قول بکت-فوکو بازگردیم «چه اهمیت دارد که چه گوید، یکی گفته است؟» یکی این شعر را سروده است اما کسی سخن می
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2