70 20 - دفترهای آسو . این شعر برای او مفهومی خاص داشت. از جست را که هرگز ندیده بود می گفتکه خود اشتیاق یکسره پابرجای او به رویارویی با امر هرگز نادیده می ی امر تعبیری است از امر بدیع و نو. برای او این شعر از ابتدا تا انتها درباره ِ کشید تا چهره به چهره، یک به یک، فرد نادیده بود که دیده انتظار آن را می ی جهان با تو جای همه گاه به ، به آن برسد. تا آنیگانه در برابر فرد یگانه رو گردم و تو برای من باشی و من فقط از بهر تو. و این چیزی نیست روبه ی آغازین هر ایثار و فداکاری که از من به ِ راستین و نقطهشرط امکانجز ی زندگی ممتاز عالی من ی حیاتی، برانگیزنده ظهور رسیده است. آن رانه خواستم و دیگر هیچ. من به است. من از اینجا آغاز کردم. فقط او را می ی بینمش. به دنبال مشاهده ام و نمی ی این سرآغاز در عینیّت آن دنبال مشاهده فاصلگی با مقصود و معبودم. راست آن استکه از این وجه ژرف عینیّت بی طاهره را طلبی محال بود. «گر به تو افتدم نظر»، اگر به تو افتد این نظر به تو نیفتاده از پیشم، «شرح ی دهم غم تو را نکته به نکته مو به مو»، اما اگر من بدون دیدار، به واسطه ی چهره غم ام چرا باید با رسانه ها، به تو دل باخته ها و نشانه مفهومها، کلمه خود بگویم مگرکلمات، بهترین رسانه، در دسترسترین رسانه نیست؟ مگر همین بیت به احسن وجه این غم را بیان نمیکند؟ پیداستکه بنا نیست آنگاه ای که پیشتر هم در دسترس بود توسل که چهره به چهره میافتد به رسانه ، به چیزی کلماتشود، و تازه عاشق، و در اینجا طاهره، به همان وسیله، به ،پشت چهرهمثل این شعر، توسل جوید، بلکه بناست چهره شرح دل، شرح هم چهره و هم نهان چهره، را در رویارویی، در عین شکوفایی خود در این ی چهره، تازه ای دیگر، رسانه رویارویی، بدهد. در این دیدار عشق با رسانه ی دیدار او نخواهد توانست «نکته به خواهد شد. اما پیداست که در لحظه نکته و مو به مو» شرح فراق و غم دل بدهد زیرا دیدار، زندگیبخشی دیدار و آتش رخسار برافروخته به دست دیدار، غمهای جهان را بر باد خواهد
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2