چهره به چهره رو به رو

73 ی دیدار ‌ لحظه زبانی نارساست. این زبان از بیان دقایق احوال ناتوان است. این زبان زبانی تواند ‌ گذارد و به همان اندازهکه می ‌ کند و هم مبهم می ‌ استکه هم روشن می تواند پنهانکند. این زبان زبان تعبیر و سوءتعبیر هر دو است. ‌ آشکار کند می ی ‌ ی دیدار، لحظه ‌ ی دیدار، جز این است. لحظه ‌ اما زبان روح، زبان لحظه های وصولی استکه ‌ ها و راه ‌ ها و از میان رفتنکوی وکوچه ‌ برافتادن واسطه ی ‌ ی چهره به چهره»شدن، لحظه ‌ بین دو دوست فاصله انداخته است. «لحظه ی رفع ابهام و نفی هر امر مستوری است. زبان روح نه ‌ راستی، است. لحظه ی ‌ گذار متعارفکه با حروف الفبای روح یافته ‌ با حروف الفبای بیانگر و مبهم ی اندوه ‌ تواند برق شادی، سایه ‌ گوید، با حروف الفباییکه می ‌ چهره سخن می ای را با تمام جزئیات با فروغ چهره و گویاتر ‌ ی پشت سر نهاده ‌ و هر تجربه انکارتر از هر زبانی بازتاب دهد. این زبان زبان بازتاب حقیقت ‌ و غیرقابل ی درون و حقیقت حال است. زبان روح زبان راستی تمام و ‌ چهره، چهره ظهور انسان است.

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2