چهره به چهره رو به رو

74 20 - دفترهای آسو اش ‌ طاهره و واسازی توانسته بار مفهومی اجتماعی نیز داشته باشد زیرا ‌ این شعر برای طاهره می شرط امکان چهره به چهره شدن، از پیش چهرهگشودن و چهره نمودن است. طاهره این امکان را به زنان داد. او در بدشتکشف حجابکرد. معلوم استکه پیش از آن آرزوی چهره به چهره شدن از زبان زنان اسیر حجاب، زنان در پرده، آرزویی محال بود. این ی عمل اجتماعی بود. در زندگی اجتماعی پیش از هر ‌ قدم بلند او در صحنه ها آمیزش، مصاحبت، و گفتگو دارد. در اصل این چهره ‌ چیز چهره با چهره دهد و نه برعکس، و حضور زنان در ‌‍ استکه به بدن زنانه امکان حضور می کرده تنها ‌ پنهان ‌ شک نخست حضور چهره-بدنی است. بدن چهره ‌ اجتماع بی هویت و فردیت خود را واننهاده و به اجسام، اجسام متحرک، بدل نشده ای اساسی به پیکر اجتماع زده است. زیرا که با ‌ است بلکه همزمان لطمه حضور این چنینی خود اعتبار و منزلت چنان اجتماعی را پیشاپیش مخدوش کرده است. آن دیگر نه اجتماع مردمان که اجتماع اجسام متحرک و افراد مذکر است، مذکرانیکه بیش از هر چیز مذکرند و از آن بالاتر حیوانات مذکّر ی اصلی عضو ‌ خطرناکی هستند که زنان از بیم آنها هویت و فردیت،کارمایه اند تا از آسیب آنان مصون بمانند. ‌ اجتماع شدن را از دست داده ی دوران قاجار ‌ پیداست اجتماع حیوانات مذکر با اشباح متحرک بی چهره

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2