77 اش طاهره و واسازی نیچه) آنها را ترک میگفت، و تک و تنها به دست وجدان خود میافتادند از عاقبتکار بیمناک میکرد، آنگاهکه در تنهایی و تاریکی شب چشمهای قربانی را به یاد میآوردندکه خاموش به آنها مینگریست. هرکسی تاب این ی این استکه برای نگاه و چهره را ندارد. این همه در عین حال نشاندهنده ایرانیان چهره تا چه اندازه دارای اهمیت بود تا آنجا که صرف چهره مثل ی بدون روح بدون نور، میتوانست محل ِاعمال مجازات مورد مذکور، چهره . به صرف چهره برای مجازات موضوعیت داشتو توهین قرار گیرد. جامانده پس از ی به ی قربانی ستمکاری میشد حملهکرد. چهره صرف چهره ی اندام مرتکبان آن اعمال، ای شبیه به چهره ی اندام انسان، چهره مرگ، چهره کاری جبرانناپذیر ی تبه ی شفقت انسانی، محکومکننده ی برانگیزنده چهره ای ، چهرهزی جنایتکاران گروهی ی به تنهایی دنبالکننده بیبازگشت، چهره ی جانیان شود. شاید به نظر برسد که چه بسا در یادها بماند وکابوس شبانه که پس از مرگ قربانیان دیگر حاجت به این کارها نبود و با در خاک کردن ی او نیز پنهان میشد اما هدف از به سرگین آلودن و م ِِز ْْب ََلهکردن قربانی چهره ی ی انسان و همزمان انکار شباهت بین چهره چهره زائل کردن آخرین نشانه ی بدون دفاع قربانی بود. غافل از اینکه به این ترتیب با عملیات خود و چهره زدایی، عملیاتیکه بیش از هر چیز عملیات نفرتانگیزکردن چهره بود چهره هم دست میزدند. با این تفاوتکه پس ازگذشت نگاری از خود چهرهبه نگاری یک قرن و نیم، نفرتانگیزی از اولی برداشته شده و بر دومی، بر چهره ّ چهره �ِّ از خود، حک شده است و این در حالی است که هدف آنها از ضد ی خود بود و نهکریهکردن آن. اما ی قربانی خود پاسداشت چهره کردن چهره حال از قضا، سرکنگبین صفرا فزود! به هر روی، بایدگفت این اعمال به طبع از زنان ساخته نبود. اما در این هم تردیدی نیستکه حین بلوا و هیجان عمومی برای لینچ بابیان و بهائیان زنان زنانیکه هویت کاری جست اما کنندگان تبه ی مشایعت را هم میشد در دسته
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2