چهره به چهره رو به رو

86 20 - دفترهای آسو برآمدن انسانی باشکوهکه به رسم و آیینی جدید فرامیخواند ترجمهکنیم. انی انا الل ّّه گفتن در این مقام هرگز دعوی دور از عقل «منام ذات غیب منیع لایدرک» نیستکه از همه بیشتر طاهره خود بر خطایش واقف بود. آن دعوی خود را بیش به حساب آوردن است تا خود را تمام و بیکموکاست به حساب آورده باشیم. آن ستیزه با ضعف و زبونی طبیعی آدمی است. نعل وارونه زدن به آن است، به جای تسلیم ناتواناییها شدن و اقرار به آنها، پیش ازکشمکش و نبردی سخت و فوق طاقت یعنی همان چیزی که طاهره در بدشت پیش ی قوا برای ‌ گری است. آماده شدن و تجهیز همه ‌ روی خود داشت. آن ستیزه پیشامدهای پیشبینیناپذیر در پیش روی است. و به راستیکیستکه خود را در دشواریها دستکمگرفته باشد و موفق به امر عظیمی شده باشد؟! هیچ اش، خوب میدانست که بین انسان ‌ جا ماند ه ‌ کس. طاهره به گواهی آثار به و آن ذات غیب ژرفنایی ناپیمودنی است. خوب میدانست که این ادعا با چنین محتوایی از جانب او از آن رو سخیف است که عقلا محال است. بودن ‌ اما نظر به سرآمد زمانه و برتر از همگنان بودن، دعوی یگانه و باشکوه را داشتن، خلاف عقل نیست به ویژه که در مورد طاهره خلاف واقع هم نبود. اما برای آن راهیکه او میخواست و میبایست بپیماید تفر ّّد بی مثل و مانندی لازم بود. فردانی ّّتی که این گونه، به زبان عرفای کهن در قالب ان ّّی انا ی جهات ‌ ی ظهور میرسید فردانی ّّتی به راستی و از همه ‌ الل ّّه گفتن، به منصه مستقل نبود بلکه در گرو دلدادگی طاهره به امر جدید بود. فردانیتی غنی و انسانی و لبریز از شور عشق. فردانیّّت و خاص بودن و به طبع جدا و متمایز از همگان بودنی که در عشق اصیلترین پیوند خود را با ک ُُنه هستی بازیافته بود و حسابش از فردانیّّتی رها و آزاد از هر پیوند، و چه بسا مآلا سرگردان و به واماندگی رویکرده جدا بود. او برحسب همین فردانی ّّت بودکه جواب رد ی ناصرالدین شاه زد که به او پیشنهاد داده بود اگر دست از محبت ‌ به سینه باب بدارد او را بانوی اول حرمسرای خود کند. این فردانی ّّت راستین بود که

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2