87 اگر به باد دهم زلف عنبرآسا را فردانیتی ع ََر ََضی، پوشالی، کاذب و بیبنیاد دیگری را، که از قضا مردمان در این روزگار به جان در پی آنند، از خود میراند. پس به ناصرالدین شاه نوشت: ی این تفرّدهای مورد تصدیق همگان و تو و ملک و جاه سکندری (همه درست از همین رو تفردهای مشکوک و مورد تردید، از آن تو) من و رسم و راه قلندری (راه و رسم از دست دادن آنها برای به دست آوردن ی خویش و تحقق بخشیدن به آن، از آن من) فرد یگانه اگر آن خوش است تو درخوری و گر این بدست مرا سزاست ی خود را آشکار کرد طاهره در کشف حجاب اوج تمایز خود از زنان زمانه کند مگر آنکه ابتدا شخص خاص بودن خود را یافته باشد. و کسی چنین نمی دانیم همواره کشف حجاب طاهره محل توجه بوده و کمتر تا آنجا که می رهرو ها بی گشایی او تا مدت عمل او و راهبه این توجه شده است که . سرانجام نیز نبود که به او تأسی کند هیچ زنی را یارای آن .بوده است ای مردانه بود ی دولتی در زمان رضا شاه به مدد زنان آمد،که قوه ی قهریه قوه نه زنانه، برخلاف مورد طاهره. این وجه ممیّز (متمایزکننده) ممتازکننده و توان به قدرتی نسلانش بود. طاهره یگانه بود. از اینجا می جداساز او از هم بایست به خرج داده باشد. اوج تمایز طاهره از زنان دوران پی برد که او می شود، تمایز و حتی ضدّیتی (این ضدّیت در تمام این خود در اینجا آشکار می که در نخستین عبارت آن به آن تصریح شده به معنی تقابل است متن چنان ها محفوظ ماند و کسی را یارای نزدیکی به و نه به معنی خصومت)که مدت این حد نبود. از این رو و با نظر به فرد فرید بودن طاهره این بیت را معنای تری است: «گر به تو افتدم نظر چهره به چهره رو به رو». اگر دو یگانه، عمیق دو متمایز از کل، در اوج تمایز و فردانیت به هم نظر اندازند حتی در این ام و نظرم، فراموش ها، رنج انسانی و به تبع آن چهره وصال فرخنده نیز غم ی نخواهد شد، بلکه «نکته به نکته مو به مو»، از فرد فرد جزییات آن و نه همه
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2