زنان فراموش‌شده

۱08 زنان فراموششده خود زندانیها میگویند این بند را کمتر کسی دیده ًاست. خبرنگاران و ال ال مسئو ن را معمو به دیدن بندی میبرند ک ه تازه بازسازی شده و مخصوص محکومین مالی و زندانیهایی که در کارگاهها و ک سهای ال فرهنگی شرکت میکنند است. من هم از سر اتفاق به آنجا رفتم. در انتهای بازدید از بند زنان زندان اوین، مد ی ر ال بند با افتخار از تحو ت ایجاد شده میگفت و البته تاکید داشتکه بندهای قبل ی هم آن قدر فرق نمیکنند و فقط «در» دارند و من که میخواستم آن رو ی دیگر اوین را هم بیبینم اصرار به دیدن سالنهای بازسازی نشده و به قول معروف الخره در برابر اصرار من و ا ی ن ک ه «در دار» داشتم و با فقط میخواهم تغییرات را درککنم، مدیر داخلی اوین و مدیر بند زنان اجازه دادند، بروم و زود برگردم. مد ی ر بند زنان تاکید کردکه خیلی دیر شده و دیگر وقتی برای حرف زدن با زندانیها نیست و من قول دادمک ه زود برگردم. بعد از چند دقیقهایک ه او درگوش افسر نگهبان زندان چیزهایی گفت، من به همراه افسر نگهبان دیگر، پشت سر مامور مدیر ک ه دوان دوان میرفت راهی شدم و یک دقیقه بعد از ورود او پس از گذشتن از راهروهای پیچ در پیچ اوین، داخل بند به قول خودم «در دار» شدم. بند ی ک ه آماده بازدید نبود، زندانیانش چادر سرکرده جلوی تختهایشان ننشسته بودند، دود سی گارهمه بند را در مه غلیظی فرو برده بود و راهروکوچک و سلولهایش پر از زنانی بودکه جرم بی شترشان مواد و منکرات بود. بندیکه دیوارهایش رنگ نشده بود. شلوغ بود و پر از همهمهایکه ترسناک مینمود. پنجرههایش انگار کوچک تر بودند، سلولهایش درهای آهنی داشت و زندانیانش به آرامی و مطیعی سالن قبلی نبودند. وقت ی از شلوغی آنجا برای «عباسعلی خامیزداه» رئیس زندان اوین گفتم، او تاکید داشت، ک ه آن بند ازنظر جمعیت ال ًو مساحتکام هم اندازه همان بندهای بازسازی شده است. اما برای منکهکمتر از 5 دق ی قه آن بند را دیدم، فضای آنجا کام الً متفاوت با سالن بازسازی شده بود. فضا آنقدر سنگین بودکه من جلوی همان سلول اول میخکوب شده بودم و پایم جلو نمیرفت و وقت ی افسر نگهبان

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2