زنی آرایش روزگار

21 شبح یک نام از دید آنان،شاعران«اربابان تخلص» بودند. تخلصاما همچون امضا همیشه به «متن» و )deconstructive گشایانه ( ‌ از نگاهیساخت شدن دارد. ‌ امکانجعل پذیریآن است. به ‌ گوییمکهشرطوجودییکامضا در امکانجعل ‌ «امضا»می بینیم تنها نه یک«عطار» ‌ روستکه می ‌ ازاین ترخواهیم پرداخت. ‌ این نکته پیش ی نهم ‌ اند که یکی از آنها در سده ‌ یی بوده ‌ ها ‌ ادبیات فارسی عطار ‌ که در تاریخ ی ‌ کرده و حتیخود را سراینده ‌ سرایی می ‌ هجری با امضایجعلی عطار سخن هر تحریفی در شعر حافظ یا هر 5 خوانده است. ‌ نیز می اسرارنامه و الطیر ‌ منطق بیتیا ابیاتی الحاقی بهشاهنامه در واقعجعل امضایحافظو فردوسی است. توان با امضای مؤلف و ‌ تخلص را در عرف شعر فارسی البته نمی ملازمات حقوقی آن در عصر حاضر یکی دانست. مؤلف و تملک او بر اثر گرددکههمچون ‌ می ‌ مفهوممدرنبه پیداییمفهوم«فردیت»مدرنباز ‌ تألیفیبه مفهوم امروزین در عصر سخنورانکلاسیک، چه در ‌ ی ادبیات به ‌ خود واژه ما از زندگی ‌ شده نبود. چنین استکه اکنون آگاهی ‌ اروپا وچه در ایران، شناخته امساکوگاه ‌ گویان بزرگ، اندکاستوخود آنان نیز به ‌ شخصی اغلبسخن ها به ‌ ها و جنگ ‌ اند. در تذکره ‌ در حد اشاره از زندگی شخصی خود سخنگفته خوریمکه از زندگی آنها جز تاریخ تولد و مرگشان آگاهی دیگری ‌ شاعرانی برمی های مردمی زیادی از گذشته به ما رسیده که نام ‌ ها و داستان ‌ نداریم و ترانه دانیم. با اینحال این نیز گفتنی استکه در ‌ ی آنها را نمی ‌ سراینده و پدیدآورنده ی ادبکلاسیکفارسی،گاه بر سر تملکو اختصاصیکنام شعری ‌ گذشته گرفته وحتیگاه تخلصی ‌ بهخود، میانسخنورانمجادلاتومشاجراتیدرمی ها»، ‌ شناسی اجتماعی شعر فارسی در نگاهی به تخلص ‌ ) «روان ۱۳۸۲( ، محمدرضا شفیعیکدکنی 5 .۶۶-۴۶ ، صص ۳۲ ، شبخارا

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2