Zendan Dar Iran
230 زندان در ایران، جایی که نه خدا هست نه قانون ت. حتی اجازه ندارم به مادرت، دختر دلبندم، �� تم از چاره کوتاه اس �� در بندم و دس در لحظات حساس تولدت تلفن بزنم، صدایتان را بشنوم و از سلامتیتان مطلع گردم، دانم رو شده است. نمی های مکررم برای تلفن همواره با مخالفت روبه ت �� زیرا درخواس چند روز پس از تولدت از آمدنت مطلع خواهم شد. والاتی دائما �� د کنی و ببالی س �� م هنگامی که قدم به جهان ما گذاری، رش �� دان می رزمینی دیگر، �� ید: چرا من در س �� ت را به خود فرا خواهد خواند و خواهی پرس �� ذهن دم؟ چرا مانند بسیاری از �� تگانم و عزیزانم متولد ش �� هایم، بس ه �� به دور از وطنم، ریش کودکان در بدو تولدم مادر بزرگم، پدر بزرگم و بستگانم را در کنارم نداشتم؟ ت، عشق به نوع انسان، �� ق اس �� ها درد عش گویم. همه این دلبندم، کودکم، به تو می ات برای اعتقاد به «وحدت نوع انسان» و «صلح عمومی» بهایی است که تو و خانواده ت که برای خدمت به عالم انسانی فعال گشته است. �� پردازید. تاوان «اراده»ای اس می گویم: ها کلماتی کلی و سخنانی مبهم است. پس برایت از جزئیات می میدانم این ترین ی از قدیمی �� د.همدان یک �� هر همدان متولد ش �� در ش ۱۳۶۰ ال �� پدرت در س ینا را در خود �� ت. همدان، ابن س �� هرهای ایران و مهد فرهنگ و تمدن آریایی اس �� ش فه و پزشکان تاریخ جهان است. کسی که فرهنگ �� پرورده که یکی از بزرگترین فلاس داند. و تمدن غرب به میزان بسیاری خود را وامدار او می د و قدم به دبستان نهاد، مادر و پدرش به خاطر �� ش ساله ش �� هنگامی که پدرت ش تند. او به �� ده به زندان اوین در تهران منتقل گش �� تگیر ش �� اعتقاد به دیانت بهایی دس اش، یعنی عمه و عمویت هر هفته از اله �� ت س �� اله و برادر هش �� همراه خواهر چهار س در و مادرش را در زندان اوین �� کرد تا در دو روز متوالی پ فر می �� دان به تهران س �� هم ملاقات کند. کی �� پدر بزرگ مادرت (یعنی پدر من) که پزش ۱۳۶۳ ال �� قبل از آن، یعنی در س متعهد و عاشق نوع انسان بود، کسی که تمام لحظات حیاتش را وقف خدمت و درمان های اری دستگیر و زندانی شد و تحت شکنجه �� بیماران و دردمندان نموده بود، در س سخت قرار گرفت. ، من، مادر بزرگت در حالی که حسرت دیدنت، در آغوش ۱۳۹۲ ال �� و امروز، در س های ارتباط دارم، یم �� ات را از پس س ه �� نیدن صدای کودکان �� یدنت و یا لااقل ش �� کش ششمین سالی است که در حبس تعصبات برخی از هموطنانم گرفتارم.
Made with FlippingBook
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2