تاریخ انتشار: 
1395/01/23

حُکم دادگاه کاراجیچ: اگر عدالت دیرتر اجرا شود بهتر از آن است که هرگز اجرا نشود

پیام اخوان
PDF icon دانلود pdf (304.1 کیلوبایت)

درآمد: دادستان پیشین دیوان کیفری بین‌المللی محاکمه‌ی رادوان کاراجیچ، یکی از متهمین اصلی نسل‌کشی و جنایات جنگی در یوگسلاوی سابق، را بررسی می‌کند. نویسنده می‌کوشد پیوند میان آن جنایت‌ها با کشتار کنونی در عراق و سوریه را نمایان کند تا از دل این مقایسه بتوان راهی برای مقابله با خشونت و کشتار یافت.[1]


روز بیست و چهارم مارس، دادگاه رسیدگی به جنایت‌های جنگی در لاهه حکم تاریخی خود را علیه رادوان کاراجیچ، رئیس جمهور صرب‌های بوسنی در دوران مصیبت‌بار جنگ‌های بوسنی در سال‌های 1995-1992میلادی، صادر کرد. او در مورد نسل‌کشی در سِرِبرِنیتسا و سایر اقدامات معطوف به «پاک­سازی قومیِ» تعداد بی‌شماری از مسلمانان بوسنیایی و غیر نظامیانِ کروات مجرم شناخته شد.

حکمِ چهل سال زندان به این معنی است که کاراجیچِ هفتاد ساله بقیه‌ی عمرش را پشت میله‌های زندان خواهد گذراند. این برای حقوق بین‌الملل نوعی پیروزی است. متأسفانه این حکم دردی از قربانیان دوا نمی‌کند. اما مسیر اجرای عدالت برای آقای کاراجیچ راهی دراز و پر پیچ و خم بود و این درس مهمی برای کشاکش کنونی است که می‌کوشد رهبران را پاسخ‌گو کند– پاسخ­گو درباره‌ی قساوتی که در جاهایی مثل سوریه و عراق صورت می‌گیرد.

 مسیر اجرای عدالت برای آقای کاراجیچ راهی دراز و پر پیچ و خم بود و این درس مهمی برای کشاکش کنونی است که می‌کوشد رهبران را پاسخ‌گو کند.

 در سال‌های 1993-1992، که تازه از دانشکده‌ی حقوق فارغ‌التحصیل شده بودم، به عنوان یکی از اولین بازرسان حقوق بشر سازمان ملل متحد، شاهد دِهشَتِ توصیف‌ناپذیرِ جنگ بوسنی بودم. بعداً دیدار با آقای کاراجیچ در گفتگوهای صلح ژنو، احساس انزجار شدیدی را در من ایجاد کرد. هنوز آن قدر آرمان­گرا بودم که نمی‌توانستم حُسن تعبیرهای سیاستمدارانه را با واقعیتِ آن کشتار گسترده و تجاوز سازمان یافته تطبیق بدهم. من از میراث معنوی دادگاه «نازی»ها در نورمبرگ الهام گرفته و مفتخر به ایفای نقش در برپاییِ نخستین دیوان بین‌المللی  دادگستری بودم؛ اما این الگویِ خوبی برای اجرای عدالت توسط فاتحان پس از جنگ نبود. نژادپرستانِ عوام‌فریب هنوز بر اریکه‌ی قدرت و مشغول درنده‌خویی بودند؛ در چنین اوضاعی توقع پاسخ گو بودن آنها مضحک، ناواقع‌گرایانه و بی‌ربط بود. دیوان بین‌المللی دادگستری سرپوشی بر ناکامی خجالت‌آور در مقابله با نسل‌کشی در قلب اروپا بود. تنها چیزی که می‌توانستم به آن امید داشته باشم عدالتی نمادین بود. در سال‌های 1995-1994 در تهیه‌ی پیش‌نویس کیفرخواست آقای کاراجیچ همکاری کردم، اما حضور او در جایگاه «خوانده» در دادگاه لاهه تصورناشدنی بود.

به دنبال «پیمان صلحِ دِیتُن» در سال 1995 طالعِ سیاسیِ آقای کاراجیچ دگرگون شد. او سیزده سال مخفیانه زندگی کرد-با ظاهری حیرت‌انگیز به عنوان یک پزشک سنتیِ برجسته -تا این‌که هویتش آشکار شد. وی در سال 2008 به لاهه منتقل و سرانجام امسال (2016 میلادی) مجرم شناخته شد. قربانیان بیست سال صبر کردند تا عدالت اجرا شود؛ با این حال، به نظر می‌رسد که هیچ مجازاتی برای نسل‌کشی کافی نیست. اما بدون این حسابرسی، بهبود این زخم‌ها بسیار دشوارتر می‌بود و استقرار صلح در جامعه‌ای چند‌نژادی که عامدانه توسط عوام‌فریبانِ ستمگر چند پاره شده بود، بسیار دست‌نیافتنی‌تر می‌نمود.

اینها درس‌های مهمی برای فرایند صلح در سوریه و عراق است. این اقوام همچون اجزای مُرَقَّعی‌اند که با تنفر و خشونت، به مثابه‌ی ابزارِ قدرت، خُرد و از هم پراکنده شده‌اند. طرح ارجاع سوریه به دادگاه جنایات بین‌المللی با مخالفت روسیه در شورای امنیت سازمان ملل متحد وتو شد. به رغم‌ منظره‌ی هولناک جنایت‌های داعش، حدود 95 درصد از کشتار غیر نظامیان در سوریه را به دولت بشار اسد نسبت می‌دهند. آیا برقراری صلحی پایدار در سوریه بدون مجازات عاملان این جنایت‌ها امکان‌پذیر است؟ اعلام عفو عمومی چه پیامی به نسل‌های آینده خواهد داد؟

این «یادآوری» است که می‌تواند به پایان یافتن چرخه‌ی خشونت کمک کند و نه فراموشی خودانگیخته. ما محکومیم به تکرار چندباره‌ی چیزهایی که فراموش کرده‌ایم.

جان کِری، وزیر امور خارجه‌ی ایالات متحده‌ی آمریکا، اخیراً تلاش گروه داعش برای کشتار کردهای ایزدی و تبدیل آنها به بردگان جنسی را «نسل‌کشی» خوانده و محکوم کرده است. اما این اتهام سنگین هنوز به اقدام معنی‌داری نینجامیده تا کسی به بازماندگان این جنایت‌ها پاسخ ‌گوید. اخیراً به نمایندگی از دولت منطقه‌ای کردستان با دولت کانادا تماس گرفتم و از آنها خواستم که به تشکیل کمیسیون حقیقت‌یاب کمک کنند تا قربانیان بتوانند سرگذشت خود را برای عموم بازگو و داعش را در برابر دیدگان نوجوانانِ تأثیرپذیرِ منطقه رسوا کنند. ثبت سوابق تاریخی حداقل اولین گام­ برای اجرای عدالت است. این «یادآوری» است که می‌تواند به پایان یافتن چرخه‌ی خشونت کمک کند و نه فراموشی خودانگیخته. ما محکومیم به تکرار چندباره‌ی چیزهایی که فراموش کرده‌ایم. 

حکمِ کاراجیچ به خوبی به ما یادآوری می‌کند که هیچ راه‌حل فوری یا ساده‌ای برای پرداخت غرامت به قربانیان وجود ندارد. همچنین به ما یادآوری می‌کند که با شفافیت اخلاقی و پافشاری سیاسی می‌توان ستمگران پیشتر مصون را واداشت که به حکم قانون گردن نهند و به این ترتیب آینده‌ای بهتر ساخت. در مورد نسل‌کشی، اگر عدالت دیرتر اجرا شود بهتر از آن است که هرگز اجرا نشود.


[1] این مقاله برگردان اثر زیر است:

Payam Akhavan, ‘Karadzic verdict: Justice delayed better than justice denied’The Globe and Mail, 30 March 2016.

پیام اخوان استاد حقوق بین‎الملل در دانشگاه مک‎گیل در مونترال کانادا است.

برگردان:
شهاب بیضایی