در ماههای اخیر در پی سلسله اتفاقاتی که با سرکوب اعتراضات سراسری آبانماه شروع شد و به شلیک به هواپیمای مسافربری اوکراینی ختم شد، موجی از خشم، غم، ناامیدی و استیصال بخش بزرگی از جامعهی ایران را فراگرفت. سؤالی که این روزها بسیار تکرار میشود این است که چطور میتوان با این تجربهی تلخ جمعی مواجه شد؟ آیا در تجارب قبلی که ما و دیگران از سرگذراندهایم، درسها و امیدهایی برای این روزها یافت میشود؟ چگونه میتوان مقهور این تلخی و ناامیدی نشد؟
قبلاً عاشق خشمم بودم. وقتی جوان بودم، این آتش سوزان، این خشم پنهان را ارزشمند میشمردم، خشمی که مثل فانوس در دست میگرفتم، بی آنکه بفهمم منبع نور و گرما نیست و در عوض پوستم را میسوزاند. در آن زمان احساس میکردم که خشم خوب است.
در سال ٢٠١٠ کتاب کوچکى منتشر شد که در مدتى کوتاه سه و نیم میلیون نسخه از آن به فروش رفت و حکم کتاب مقدس یا مانیفست جنبش «اشغال وال استریت» را پیدا کرد. آنچه میخوانید شرح حال نویسنده و ترجمهی متن این کتاب است.
در تاریکترین روزهای جنگ جهانی دوم، گاندی گفت: «باید با نگاهی آرام و مهربان، چشم در چشمِ جهان بدوزیم، هرچند امروز دیدگان دنیا خونین است.» این همان جانِ کلام آشیل در نمایشنامهی «الاهگان انتقام» است: دنیا عمدتاً بر مدار خشم و تلافیجویی چرخیده، اما بگذارید چیز بهتری بیافرینیم، هم در خود و هم در فرهنگ سیاسیمان. بیایید از راه و رسم کنونیِ جهان پیروی نکنیم.
در تاریکترین روزهای جنگ جهانی دوم، گاندی گفت: «باید با نگاهی آرام و مهربان، چشم در چشمِ جهان بدوزیم، هرچند امروز دیدگان دنیا خونین است.» این همان جانِ کلام آشیل در نمایشنامهی «الاهگان انتقام» است: دنیا عمدتاً بر مدار خشم و تلافیجویی چرخیده، اما بگذارید چیز بهتری بیافرینیم، هم در خود و هم در فرهنگ سیاسیمان. بیایید از راه و رسم کنونیِ جهان پیروی نکنیم.
همهی ما در زندگی روزمره به وفور دچار خشم میشویم. خشم یک احساس انسانی است، اما فضیلت اخلاقی در مدیریت کردن و مهار کردن این احساس است، نه در تسلیم شدن به آن. حکیمان باستان آموزههای بسیاری برای مقابله با این احساس عرضه کرده بودند. اما در دنیای امروزی چگونه میشود خشم را مهار کرد؟