باب و جامعۀ بابی ایران

باب و جامعۀ بابی ایران 74 پیچید ‌ ساخت. هرگاه از اطاعت ملّایان سر می ‌ بابیان دستخوش آشوب می گشت. ‌ شد و رسیدنش به تاج و تخت ناممکن می ‌ خود به کفر و الحاد متّهم می العلماء به او ‌ در تلاش یافتن برای راه حلّی، مشاوران او، از جمله نظام W. Cor� قبولاندند تا پزشکان شخصی خود، از جمله دکتر ویلیام کورمیک را برای معاینۀ باب بفرستد تا ببینند آیا او از سلامت عقل برخوردار mick ها دایر بر جنون، به تصدیق خود ‌ است یا نه؟ تشخیص قابل پی ‏شبینی آن عهد از این مخمصه، ‌ کورمیک، تدبیری مصلحت‏آمیز برای بیرون آوردن ولی گزارش ما ˝ و در عین حال نجات جان باب بود. کورمیک سا ‏لها بعد نوشت در آن موقع به شاه به گون‏های بود که جان او [یعنی باب] را نجات چنین ‌ حکومت برای آن که از فشار علمای خواستار اعدام بکاهد هم 174˝. دهد ای نیز ‌ نامه ‌ شایع کرد که باب در طیّ مجلس محاکمه توبه نموده است. توبه 175 نوشتند که نه به سبک آثار یا خط باب بود و نه امضاء داشت. الاسلام قاضی شرع تبریز ، که سخت خواهان ‌ اصغر شیخ ‌ امّا میرزا علی اعدام باب بود و در جلسۀ محاکمه نیز حضور نداشت، خود فتوای قتل او را صادر کرد و آن را به امضاء برادرزادۀ خود شیخ ابوالقاسم مجتهد نیز رساند، به این مضمون که آنچه باب ادّعا نموده دلیل ارتداد او و مستحقّ قتل است امّا چون 176 و هرگاه جنون او ثابت نشود حکم قتل دربارۀ او اجرا خواهد شد. از پایگاه حکومت مبنی بر عدم تمایل به قتل باب آ گاهی داشت به اصرار خواستار تنبیه بدنی پیامبر شیراز شد تا شاید زیر شلاق او را به توبه وادارد. طور که رضاقلی خان هدایت نوشته، ‌ این تصمیم اقبال عمومی نداشت.آن بنا بر حسن عقیدت در این کار تقدیم ˝ عهد ‌ حتّیٰ فراشان دربار ولی از این‏رو قاضیِ شرعِ شهر، داوطلبانه مجازاتی را به اجرا گذاشت 177˝ نکردند ای که قرار بود بر پاهای ‌ که خود حکمش را صادر کرده بود. از بیست ضربه 174 Browne, E. G. Materials for the Study of the Babi Religion, Cambridge 1918, 261. (Hereafter cited as Browne, Materials.) ای در چند دهۀ اخیر نامی از ‌ نامه آنچنان آشکارست که در کمتر ردّیه ‌ جعلی بودن این توبه 175 نامه در کتابخانۀ مجلس شورای ملّی ضبط است. ‌ شد که این توبه ‌ شود.ادّعا می ‌ آن برده می نامه دزدیده شده! ‌ اندک مدّتی پس از انقلاب اسلامی در جراید نوشتند که این توبه Browne, Materials .259 برای عکس این فتوا و ترجمۀ انگلیسی آن ن.ک 176 های خود ‌ عهد به فرّاش ‌ ولی ˝ : نویسد ‌ می ۱۳۸ نقطةالکاف .۴۲۸ ،۱۰ . ، جروضةالصفا 177 شما بفرمایید که ما خود را از پشت بام پرت ˝ بست. گفتند ‌ گفت بایست سیّد را [به] چوب ˝. کنیم ‌ شنویم و این کار را نمی ‌ نماییم سخن می

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2