با ابراهیم گلستان

67 ها، هدایتودیگران ‌ زندگی،کتاب ‌ ی ‌ با ابراهیمگلستان، درباره یزاینده، ‌ گفت«امروز ثروتیعنیغنایزنده ‌ یآخرکه می ‌ یعنی آنجمله امروز قدرتیعنی تفکر انسان» را در آوردند؟ دست مطرب بود» و همه را. متن را ‌ اصلاً همه را درآوردند. «کار هنر به عوضکردند دیگر. الاثنینگذشتهکه ضبط نشده ‌ وقت ناهار شده بود. مقداریصحبت بین ام چرا از کشور بیرون آمدید، آقایگلستان ‌ است. بعد گویا من پرسیده طور ادامه پیدا کرده ‌ چیزهاییگفته که فدای ناهار شده است. بعد این است: های دیگر. ‌ شد برود، چه رسد به فیلم ‌ این فیلمکه مال بانکمرکزی بود نمی یطبقاتی ‌ ، یکنوع اختناق تازه »‌ یکفیلم درستکرده بودم، «خرمن و بذر العاده است آن فیلم. ‌ داد. فوق ‌ ی اصلاحات ارضی نشان می ‌ را درنتیجه افسوس! امیرعباس هویدا از منگرفت،گفت: «فرستادم برای شاه. شاه خواستمکتابچاپبکنم، ‌ نگهشداشته است.»شاه اصلا خبر نداشت. می جلویکتابراگرفتند. کتاب چه؟ ها را چاپکنیم. ‌ های آن ‌ قرارداد داشتیم با شرکت تایم و لایفکهکتاب کند).» ما همششتاکتاب ‌ خرم (احتمالاً به هویدا اشاره می ‌ گفت: «منمی را آمادهکردیم و پول همه را دادیم و همان اولی راگفت نه. درنتیجه، تمام طور ‌ به ً‌ پذیر نبود. اصلا ‌ هزارتومانضررکردم. امکان ۴۰۰، ها ازبینرفت ‌ پول خاطر آمدنشیراک، ‌ گفتند. خلعتبری، وزیر خارجه، به ‌ خیلی راحتهم می دانستمکه امیرعباس ‌ خواستم بروم، می ‌ دعوتکرده بود، رفته بودیم. نمی

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2