با ابراهیم گلستان

69 ها، هدایتودیگران ‌ زندگی،کتاب ‌ ی ‌ با ابراهیمگلستان، درباره را در تهرانخواندم. خروسبود، بعد از انقلابهم 1 آنکه قلابی است. هم ها ‌ گفتهنه، قلابی نه. همانکتاباصلی راکه لیلیگلستان به من داد. صورت ‌ را درواقع قبلاً خوانده بودیم. بعد، به ها ‌ گفتهالبته درآمد. منتها کتابچاپشد. اش چاپ نشده بود؛ نه سخنرانی را خوانده بودید نه ‌ همه ها ‌ گفته نه، نژاد را. ‌ وگو با هاشمی ‌ گفت یمطالبراخواندهبودیمولیمثلاً ‌ طورکاملهمه ‌ به ‌ منظورمایننیستکه نیا را منخوانده بودم،شعر راخوانده بودم. بخشاعظم ‌ هوشنگپزشک هرحال،مقداریاز آنرا ‌ خوانده بودم. بهآیندگان ی ‌ سخنرانیرا درروزنامه خوانده بودیم.حالاسؤالمنچیز دیگریاست. دکتر موحد، دوسهسال اید، ‌ کردکه وقتی پیششما بوده، خاطراتی راکه نوشته ‌ پیش تعریف می خواستم بپرسم این ‌ کرد. می ‌ خواندید وخیلی از آن تعریفمی ‌ برای او می ی ‌ اید، درباره ‌ چهار کتابیکه نوشته ‌ طور اینسه ‌ خاطراتچیستو همین اید که ‌ چیزها نوشته ‌ چه خروسخواهم بپرسم بعد از ‌ چیست؟ درواقع می ماخبر نداریم؟ که با برخورد من با مختار مختار در روزگار یککتاب هست به اسم نویس معروفکه آتشش ‌ شود، همان روزنامه ‌ پور شیرازی شروع می ‌ کریم خورد و یکچیزهایی از زندگی من ‌ ای می ‌ زدند. در خلال زندگی او، شاخه یابد. دو جلد است. ‌ شود و ادامه می ‌ آید، بعد این دو زندگی پارالل می ‌ می

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2