فمینیسم و دولت

دانشکده 126 کناره می گرفت، سمن ها به کار در این حیطه ها می پرداختند. تفاوت البته این است که بودجه ای که در اختیار سمن ها است، کسری از کسورات مخارج عمومی است. )۱( خود هارتمن می گوید مطالعاتو مشاهداتشدرخصوص فمینیست های دالیتی که به کار با نهادهای سازمان ملل می پرداختند، نشان از تغییر قابل توجه گفتارشان قبل و بعد از این همکاری ها دارد: تا پیش از آن، گفتار آنها متمرکز بر بحث درخصوص نخبگان اقتصادی و سیاسی هند، سلسله مراتب کاستی و پدرسالارانه و دولت هند بود. وقتی به همکاری با سازمان ملل پرداختند، عمده ی مباحثشان راجع به «حقوق بشر» بود و بر «زنان فقیر» و «امکانات» کمک به آنان، مانند فراهم کردن وام های خُرد، متمرکز شده بودند. در چهارمین کنفرانس زنان سازمان ملل در پکن که در سال ۱۹۹۵ برگزار شد، زنان دالیت حضور پررنگی داشتند. در این کنفرانس زنان متعددی از جنوب هند برای نخستین بار همدیگر را دیدند و این آغاز همکاری مشترکشان بود. کنفرانس پکن همچنین موقعیتی برای م لاقاتو آغاز همکاری اعضای فدراسیون زنان دالیتهند با « سازمان فمینیست های دالیت » نپال بود. نپال تنها کشوری است که مذهب رسمی اش هندو است و تبعیض کاستی و دینی هم در آن به شدت جریان دارد. در چهارچوب همکاری با سازمان ملل بود که بحث بر سر رفع تبعیض کاستی در هند به مبحثی «حقوق بشری» تبدیل شد و همین امر، انتقادات فراوانی را برانگیخت چراکه دالیت های منتقد معتقد بودند حقوقبشری شدن این بحث نوعی سیاست زدایی از آن است. هارتمن این تحول را بخشی از چرخشجهانی نئولیبرال به سمت گفتار حقوق بشر می داند که پس از شروع همکاری سازمان ملل و بانک جهانی رخ داد. هارتمن معتقد است که تجربه ی زنان دالیت در همکاری با سازمان ملل یکی از مصادیق جهانی ناکامی فمینیست ها پس از چندین دور برگزاری کنفرانس های جهانی زنان توسط این

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2