فمینیسم و دولت

47 فم ینیسم در خاورم یانه ابزار دست دولت ها شده، پس چه با ید کرد؟ فشارها و مشوق های بین المللی در دهه های اخیر ظاهراً از مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر دولت های خاورمیانه برای سیاست گذاری در امور مربو ط به زنان بوده اند. خصوصاً به نظرمی آید رویدادهایی که سازمان ملل در این زمینه تدارک دیده و مشخصاً کنفرانس های جهانی زنان ، تأثیر ب ه سزایی داشته اند. از میان چهار کنفرانسی که از سال ۱۹۷۵ تا ۱۹۹۵ زیر نظر سازمان ملل متحد برگزار شد، کنفرانس پکن که آخرین آنها بود، بیشترین تأثیر را در وضع زنان کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا داشته است و پس از این کن فرانس بود که دولت های این کشورها خود را بیشتر متعهد به انجام تغییراتی در جهت برابری جنسیتی نشان دادند و به ایجاد نهادهای دولتی برای سیاست گذاری در جهت بهبود وضعیت زنان پرداختند. این دستگاه ها به تدریج نفوذ بیشتری در سیاست گذاری و قانون گذاری در امور زنان یافته اند اما از خلال فمینیسمی که به قول جی ها و کرم حامل روایت دولت های این منطقه در خصوص حقوق زنان است. گرچه کار این دستگاه ها موجب پیشرفت های محدودی در وضع زنان این کشورها هم شده است، درعین حال، دولت ها به همین واسطه در پی تحمیل و وانمودکردن روایت و سیاست خود به عنوان نماینده ی خواست های یکدست همه ی زنان برآمده اند. این وضع از دید جی ها و کرم موجب به خطرافتادن امکان های حضور و نمایندگی سیاسی متنوع و واقعی تر زنان و خصوصاً زنان مهاجر، زنان اقلیت های قومی و زنانی با دیگر هویت هایی شده است که در تعاریف رسمی دولت ها در مقایسه با زنانی که هدف سیاست گذاری شان هستند، جایی ندارند. در این مسیر، فمینیسم دولتی در کشورهای عربی خاورمیانه و شمال آفریقا بیشتر خود را در قبال برنامه ها و منافع سیاستمردان مسئول دیده است تا در قبال نیازها و تجربیات محلی زنان منطقه؛ و ا ین باعث شده که دستاورهای این فمینیسم

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2