فمینیسم و دولت

49 فم ینیسم در خاورم یانه ابزار دست دولت ها شده، پس چه با ید کرد؟ آنها اختصاص داده شد اما این روند به دموکراتیک کردنِ بیشتر فضای سیاسی نینجامید. وقتی این نهادها و بودجه ها در عمل موجب تقلیل نابرابری نشدند بلکه حتی با وجود آنها نابرابری ه ا بیشتر شد، موج دوم نظریه پردازی در این خصوص به راه افتاد و این باور تقویت شد که اجرای برنامه هایی از این دست در کشورهای عربی خاورمیانه اصولاً بیشتر برای ظاهرسازی بوده است. محققی چون استیو ن هایدمان دراین باره می گوید که دولت های عربی از نمایش بین المللی و طرح ادعاهای دروغین راجع به دموکراسی سازی سود می برند. موج دوم نظریه پردازی که در واکنش به همین ظاهرسازی ها پدید آمد، در قبال جهان عرب معتقد به نوعی استثناگرایی ( exceptionalism ) بود و حرف اصلی اش این بود که دولت ها و جامعه ی عربی اصلاح امور زنان را برنمی تابند و نظام فکری و اجتماعی این کشورها که آمیزه ای است از اسلام و اقتدارگرایی و سنت های عربی، به توانمندسازی زنان مجال نداده است و نخواهد داد زیرا این توانمندسازی، نظام یادشده را به خطر می اندازد. در پی این دو موج، موج دیگری از نظریه پردازی هم پدید آمد که به نقش دولت، بدبین اما به سنت های فرهنگی جوامع این کشورها خوش بین است. این نظریه پردازان می گویند که دولت های منطقه اصلاً نباید در فرایند توانمندسازی زنان دخالت کنند چون این مداخله ها، به اعتقاد این نظریه پردازان، به بهای ازمیان رفتن سنت ها و هنجارهای اجتماعی تمام می شود. آنها معتقدند که در عوض، حرکت توانمندسازی باید از دل همین جوامع شکل بگیرد. جی ها و کرم اما در این مقاله معتقدند چیزی که در همه ی این نظریه پردازی ها مغفول مانده، وجه سیاسی فمینیسم دولتی در این منطقه است. آنها بر این

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2