فمینیسم و دولت

55 چهکسی میتواند زنان را نما یندگی کند؟ دموکراسی لیبرال برای تصم یم گیری بر سر اینکه در خصوص منفعتی مشخص چه باید کرد، معمولاً به نوعی رأی گیری راجع به سیاست های پیشنهادی در آن مورد محول می شود. تا اینجای کار مشکلی نیست. اما کسانی که در رأی گیری شرکت می کنند یا نماینده شده اند تا در سطحی دیگر تعیین تکلیف کنند و له یا علیه تخصیص منفعتی به گروهی رأی دهند، خیلی از اوقات خودشان از جمله ی خواهندگان مشتاق آن منافع و حقوق نیستند؛ یا حتی در طرف دیگر قرار دارند. از یک سو این امر کاملاً موجه است: در سطوح مختلف دموکراسی، دارندگان حق رأی به سیاست هایی رأی می دهند که با تعیین تکلی ف منافع گروه های خاص درنهایت به سرنوشت همه ی جامعه مربوط می شود؛ از سوی دیگر به قول فیلیپس می بینیم که: به این ترتی ب، از پیامدهای دموکراسی این است که امری که باید نمایندگی شود، بر کسی که باید نمایندگی کند اولویت می یابد چون وقتی تفاوت را بر حسب تنوع آرا در نظر می گیریم، مقوله ی حضور سیاسی تا حد زیادی به شمار نمی آید و اهمیتی ندارد که چه کسی دارد طیف مشخصی از آرا را نمای ندگی می کند. هرکسی ممکن است بتواند نماینده ی کس دیگری شود؛ برای نماینده شدن هیچ ضرورتی ندارد که نمایندگان خصوصیت های کس یا کسانی را که نمایندگی می کنند، بازتاب دهند. در دموکراسی مهم این است که همه حق رأی داشته باشند و بتوانند از این حقشان استفاده کنند. این که چه کسی نمایندگی شان کند و حامل پیغام های سیاسی باشد، به عوامل دیگری بستگی می یابد که از جمله باعث می شود «نمایندگان» بتوانند خود را «بیان کنندگان» بهتری برای اندیشه ها و آرا جا

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2