فمینیسم و دولت

87 چگونه میشود با دولت ی ناکارآمد همکار ی کارآمد داشت؟ ساختار خود جای داد و با پیروزی در برخی انتخابات کلیدی، فعالان زن آن نیز به دولت راه یافتند و در میانه ی دههی ۱۹۸۰ «شورای ملی حقوق زنان» را در دولت این حزب تشکیل دادند که درخصوص سیاست های عمومی حساس به امور جنسیتی، به زنان مشاوره می داد. این شورا در زمینه ی وضع سیاس تهایی برای جلوگیری از خشونت علیه زنان، ارتقای خدمات بهداشتی و اجرای اصول «معاهده ی سازمان ملل برای رفع هرگونه تبعیض علیه زنان »، فعالیت های درخور ملاحظه ای انجام داد. این شورا تا اواخر دهه ی ۱۹۸۰ دوام آورد و بعد برچیده شد. به اعتقاد مک کالی، فروپاشی این شورا درس مهمی برای فعالان زن دارد چراکه نمونه ی قابل توجهی بود از تنش دوسویه ای که به چنین نهادی وارد می شود: از یک سو، زیر فشار خواست های دموکراتیک زنان بود که از پایین وارد می شد و از سوی دیگر، برای کسب ابزارهای مؤثر سیاست گذاری توسط متخصصان حاضر در شورا، زیر فشار بود. به علاوه، شورا وابستگی تامی به دولت داشت که باعث می شد در لحظاتی حساس دولت مردان بنا به اقتضائات خود سرنوشتش را رقم بزنند. دو گرایش متمایز نیز در دهه ی ۱۹۸۰ هم پای تحولاتسیاسی عمده ی کشور در جنبش زنان برزیل رخ نمود. از یک سو، گروهی در پی یافتن عاملیت مستقل برای فعالیت های زنان بودند و از سوی دیگر، فعالانی می خواستند در رژيم جدید دموکراتیک جای پایی بیایند. مثلاً شورایی به نام «شورای ملی حقوق زنان» تشکیل شد که نقشی مشورتی داشت و اعضایش از وزارتخانه های مختلف می آمدند؛ بودجه اش را مجلس تعیین می کرد؛ و عملکردش بسیار وابسته به حمایت سیاسی دولت از آن بود. این شورا طبعاً جز گروهی بود که به دنبال نفوذ در بدنه ی تصمیم گیری دولت بود. فایده ی این شورا این بود که در دوره ی ریاست جمهوری ژوزه سارنی از حمایت دولت برخوردار شد و به

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2