آینده‌ی اسلام در ایران

31 سه محکنهایی؛ عقلانیت، اخلاقجهانی وحقوق بشر نیستند یا مسلمان واقعی نیستند. زندگی و افعال هرفرد یاگروه مسلمانی، گرا وچه تجددگرا، تا حدی مطابق ‌ چه سنتی باشد، چه بنیادگرا، چه سنت تعالیـم و احـکام اسـ می اسـت وفراتـر از آن حـد، مطابـق ایـن تعالیـم و احـکام نیسـت. هیـچ فـرد یـاگـروه مســلمانی نیسـتکـه از مُـرّ احـکام و تعالیـم اسـ م سـرسـوزنی تخطـی نکـرده باشـد. بنابرایـن، هـر فـرد یـاگـروه مسـلمانی درحـد ای از مسـلمانی اسـت ودر فراتر از آن حد ومرتبه، مسـلمان نیسـت. ‌ ومرتبه واقعیت این استکه متون مقدسدینی ومذهبی این ظرفیتوقابلیت (یا عیبونقص) را دارندکه هرفرد یاگروهی بتواند تقریباً هرچه را خوشدارد، درآنهاکشفوازآنها استخراجکند. مگراشاعره، معتزله، ماتُریدیّه، امامیه، نظـرکـه بـا یکدیگـرداشـتند، همـه ‌ همـه اختلاف ‌ خـوارج ووهابیـان، بـا وجـود آن کردنــد؟ مگــر فیلســوفان وعارفــان مســلمان، ‌ و احادیــث اســتناد نمی قــرآن بــه و احادیــث فروگــذار قــرآن یازی بــه ‌ بــرای تأییــد آرا و نظــرات خــود، از دســت شــان بــا عارفــان و ‌ کردنــد؟ ومگــرهمیــن فیلســوفان بــا یکدیگــرو نیــزهمه ‌ می همچنین فیلسوفان وعارفان با متکلمان، وفیلسوفان وعارفان ومتکلمان با نظرهای پرشمارومهم نداشتند؟ اگرالتزام نظریوعملیکامل ‌ فقها اختلاف وکاسـت بـه احـکام و تعالیـم منـدرج در متـون مقـدسشـرط مسـلمانی ‌ کم ‌ و بی توان مسلمان به حساب آورد؛ واگربه التزام ‌ باشد، هیچ فرد یاگروهی را نمی تواننـد مسـلمان ‌ هـا می ‌ ی ایـن افـراد یـاگروه ‌ کمتـر ازحـدکمـال رضـا دهیـم، همـه محسـوبشوند. روایــت آرمانــی برخــی از اســ م، چــه راهــی بــرای تحــول جامعــه پیــش ها و رویکردهــای ســکولار ســاخته نیســت؟ چــرا ‌ گــذاردکــه از اندیشــه ‌ می ی معــادلات سیاســی و اجتماعــی جایــی مهــم بــرای اســ م ‌ بایــد در همــه

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2