آینده‌ی اسلام در ایران

۱۶ ت های آسو � دف ی اسلام در ایران ‌ آینده کوشش ‌ به ن � رضا علیجا

ش آسو � ن ‌www.aasoo.org عنوان فارسی: ی اسلام در ایران ‌ آینده ن � به کوشش رضا علیجا عنوان انگلیسی: The Future of Islam in Iran )2022 (ژوئن 1401 چاپ نخست، خرداد آنجلس ‌ لس صفحه 249 Email: editor@aasoo.org ی ، ایران، سکولاریسم، روحانیان � گرا ‌ نمایه: اسلام، اسلام ت ونیکی وکاغذیکتاب محفوظ است. � ش الک � حق چاپ و ن AP عکس روی جلد: از ی تجاری از این اثر ممنوع است. ‌ استفاده ش از آنها با ذکر مأخذ آزاد است. ش مقالات یا بخ � بازن

فهرست 7| رضا علیجانی | مقدمه: «رنسانسایرانی» با«نقددینی» آغازشده است وگو بــا ‌ گفت | ســه محــک نهایــی؛ عقلانیــت، اخــ ق جهانــی و حقــوق بشــر 23| مصطفــی ملکیــان 39| وگوبا محمدرضا نیکفر ‌ گفت | دین درایران؛ امروزوآینده 71| وگو با بیژن عبدالکریمی ‌ گفت | پایان یک آغاز، آغاز یک پایان 103| وگو با شهلا شفیق ‌ گفت | گرایی ‌ بست اسلام ‌ بن وگو بــا محســن ‌ گفت | اند ‌ مســلمانان بنیادگــرا اقلیــت ناچیــزی از مســلمانان 115| کدیــور 139| اشکوری ‌ وگو با حسن یوسفی ‌ گفت | گرا، فردگرا، اجتماعی ‌ دین تام وگو ‌ گفت | گرایی یادهندوستان نکند ‌ ها را باید بست تا فیل اسلام ‌ ی راه ‌ همه 155| با سعید پیوندی وگــو بــا ‌ گفت | طلــب، ســاختن کشــتی نــوح در خشــکی اســت ‌ اســ م اصلاح 171| احمــد صــدری وگوبا ‌ گفت | ی آزمایشآرمان خیالی حکومتدینی ‌ جمهوری اسلامی؛ بوته 203| صدیقه وسمقی وگو بــا داریــوش ‌ گفت | ايــران و جمهــوری اســ می بــا اســ م مســاوی نیســتند 219| محمدپــور ‌ وگــو بــا ‌ گفت | باشــد ایمانــی اســ م متــن بــر ای ‌ حاشــیه آیینــی» بایــد «اســ م 239| محمدجــواد اکبریــن

ی اسلام درایران ‌ ای برکتابآینده ‌ مقدمه «رنسانسایرانی» با«نقددینی» آغازشده است رضا علیجانی شناسیوفعالسیاسی ‌ یجامعه ‌ آموخته ‌ دانش ی سنتی به یک ‌ ی ایران از اواسط یا اواخردوران قاجار از یکجامعه ‌ جامعه رسـد ‌ ی وجـه سـنتی» تبدیـلشـد. امـا بـه نظـرمی ‌ ی نامـوزون بـا غلبـه ‌ «جامعـه ی ‌ ی اخیــر ایــن نســبت واژگونــه شــده و بــه یــک «جامعــه ‌ چهار دهــه ‌ در ســه ی وجـه مـدرن» تبدیـل شـده اسـت. ‌ نامـوزون امـا بـا غلبـه ی ‌ تـوان جامعـه ‌ ی آن می ‌ ایـن تغییـردر بسـتری اتفـاق افتـاده اسـتکـه اززاویـه تقســیمکــرد؛ انقلابــیکــه حکومــت ۱۳۵۷ ایــران را بــه قبــل و بعــد از انقــ ب

ی اسلام در ایران ‌ آینده 8 روز بـه یـک ‌ هـای اولیـه، روزبـه ‌ هـا ووعده ‌ جایگزیـن پـس از آن، برخـ ف ایدئال هــای فقهــی متعلــق بــه ‌ ی جزمیت ‌ مایــه ‌ حکومــت اقتدارگــرای دینــی بــا درون لحــاظ ‌ روز به ‌ شــده تبدیــل شــد؛ همچنــانکــه روزبــه ‌ یــک دوران تاریخــی سپری لحاظسیاسـی سـرکوبگرترشـد ودرسیاسـتخارجی ‌ اقتصادی فاسـدترو به هـای سیاسـی وعقیدتـی دسـت ‌ ها دور از منافـع ملـی بـه ماجراجویی ‌ فرسـنگ زد. فقیه)که ازیکسوراه ‌ ای یکحکومتدینی (ولایت ‌ یسیرچهاردهه ‌ تجربه خواهدسبک ‌ هرگونه اصلاحرا ازدرون به رویخود بسته وازسویدیگرمی خصـوص ‌ اندیـشرا بـرکل جامعـه و به ‌ زندگـی اقلیتـی معـدود، ارتجاعـی وجزم ایکـرده اسـت ‌ ی ایـران را وارد مرحلـه ‌ اقشـاروسـیع جـوان تحمیـلکنـد، جامعـه توان بر آن نام «رنسانس ایرانی»گذاشت. ‌ که می شــدن ‌ ی فلســفی» و«شــهروند سیاســی» درحــال زاده ‌ در ایــن بســتر، «ســوژه خواهـی» فـردی ‌ هسـتند؛ دورخـداد مبارکـیکـه محوریـتفلسـفی فـرد و«حق دهــد. ‌ شــان را تشــکیل می ‌ مایه ‌ درون ی مســیر رنســانس ایرانــی ‌ تــوان بنیــان و بســترگشــاینده ‌ «نقــد دینــی» را می معنای ‌ یسنتبه ‌ دانست. این«فردیت» فلسفیوسیاسیوفروافتادن پرده رسـد) از برابـر ‌ وچـرا ازگذشـتگان بـه آینـدگان می ‌ عـام آن (هرآنچـه بـدون چون شـده در ‌ فکری مطرح ‌ دیـدگان فـرد ایرانـی، دیگـر نـه یـک بحـث نظـری وروشـن ی وسیع جامعه و ‌ ی نخبگان جامعه بلکه یک رخداد فراگیردرگستره ‌ حلقه اعمـاق وجـودی اکثریـتسـاکنان ایـن سـرزمین اسـت. ای ‌ شدت فروریخته وما با جامعه ‌ یسنتی به ‌ در این فرایند، یکدستی جامعه ی ‌ شــدت متکثــر مواجــه هســتیم. «تکثــر» اصــل طلایــی شــناخت جامعــه ‌ به

9 مقدمه: «رنسانسایرانی» با «نقددینی» آغازشده است سـازی ایـن تصویـر، راه بـه ‌ سـازی و یکدست ‌ کنونـی ایـران اسـت. هـر نـوع ساده بـرد. ‌ بیراهـه می ی اجتماعــی و سیاســی، اینــک آمــار علمــی و دقیقــی ‌ علــت فضــای بســته ‌ به ی «مذهــب» وجــود نــداردکــه بتــوان بــدان اتــکا و اعتمــادکــرد. برخــی از ‌ دربــاره گیرنــد و ‌ ی آمــاری محــدودی را در بــر می ‌ انــد یــا جامعــه ‌ ها قدیمی ‌ نظرســنجی ی آمــاری (روش ‌ ی گزینــش جامعــه ‌ نبــودن شــیوه ‌ علــت علمی ‌ برخــی نیــز به آورباشند؛ هرچند ‌ تواننددقیقواطمینان ‌ بودنشان، نمی ‌ برفی) وآنلاین ‌ گلوله ی برخـی «روند»هـا باشـند. ‌ کننـده ‌ طـورکلـی ونـه دقیـق، منعکس ‌ تواننـد به ‌ می صـورت حضـوری وشـهودی در پیرامـون خـود ودر ‌ امـا بسـیاری از مردمـان به سطح جامعه شاهد نوعیگریز ازمذهب (حداقل مذهب رسمی) هستند. هــای ‌ تغییــر دیــن (از اســ م بــه مســیحیت یــا آییــن زرتشــتی)، رشــد گرایش هــای ‌ گرایــی و عرفان ‌ سرویســی، رشــد معنویت ‌ دینــی فــردیگزینشــی و سلف هـای آتئیسـتی ‌ فـردی، رشـدخدابـاوری بـدون مذهـبوهمچنیـن رشـدگرایش ی ‌ (خدانابــاوری) و...، وجــوه مختلــف «تغییــر جایــگاه دیــن» در ایــن جامعــه متکثـر اسـت؛ هرچنـد آمارهـای مختلـف موجـود بـا وجـود تمـام نواقصشـان، اندکـه میـزان خدابـاوران درمقایسـه بـا خدانابـاوران بسـیار ‌ در ایـن امـرمشـترک ی ایـران ‌ گـرددکـه مذهـب درجامعـه ‌ بیشـتر اسـت. ایـن امـرشـاید بـه ایـن برمی دار اســت. بــه تعبیــر برخــی تحلیلگــران، ایــران شــاید جــزومعــدود ‌ بســیارریشــه کشــورهایکهــن تاریـ ـ ـ ـ ــخ اســتکــه بــر اســاس مذهــبشــکلگرفتــه ومذهــب انــد. ‌ زرتشــت وســپس اســ م در آن نقــش بســیار مهمــی ایفــاکرده

ی اسلام در ایران ‌ آینده 10 ی آن در ایران ‌ مذهبوآینده ی مذهـب در ایـرانکنونـی، تـا حـد زیـادی بـه سرنوشـت ‌ امـا سرنوشـت وآینـده جمهـوری اسـ میگـره خـورده اسـت. اگــر جمهــوری اســ می بــا یــک انقــ ب عمومــی ســرنگون شــود و شکســت شـدن ‌ بخـورد، مذهـب وروحانیـت لطمـاتشـدیدتری خواهنـد خـورد. قطبی گیــرد (کــه بــازعمومــاً بــا ‌ مســائلکــه معمــولاً در فراینــد یــک انقــ بشــکل می بینـدکـه حتـی ‌ خشـونتهمـراه اسـت)، ایـن تصویـررا زیـاد دور ازواقعیـت نمی برخی مراکزمنتسب به روحانیان به آتشکشیده شود وخشم مردم بیشو پیـش ازهمـه، دامـن آنـان را بگیـرد. ی ‌ علـت مقاومـتحکومـت دینـی تـا آخریـن لحظـه در برابـر اراده ‌ همچنیـن به مــدت خشــم علیــه محــور عقیدتــی ایــن ‌ توانــد حداقــل درکوتاه ‌ عمومــی، می حکومــت را بــه اوج برســاند. البتــه نبایــد از نظــردورداشــتکــه بخــش مهمــی صــورت ‌ هایی خواهنــد بــودکــه احتمــالاً به ‌ هــای آن زمــان، بــاز انســان ‌ از انقلابی فردی باورهای مذهبی داشـته باشـند اما علیه حکومتظلم وسـتم و تزویر اند. ‌ خشــمگرفتــه وخواهــان ســرنگونی آن وجدایــی دیــن ودولــتشــده های ‌ علــت ریشــه ‌ بینــی اســت کــه مذهــب به ‌ پیش ‌ در عیــن حــال، بــاز قابل علــتکارکردهایــیکــه دارد، دروضعیــت ‌ اش در ایــن ســرزمین و نیــز به ‌ تاریخــی جدیــد بــه حیــات خــود ادامــه خواهــد داد. درطـول عصـرروشـنگری و پـس از آن،کـم نبودنـد متفکرانـی همچـون رومـن کردنــد تــا آخــر قــرن، آخریــن میــخ را بــر ‌ رولانکــه در ابتــدای هــر قــرن فکــرمی شـدند. ‌ ی مذهب می ‌ تابوت مذهبخواهندکوبید اما بازشـاهد رشـد دوباره مســئله ‌ بــه تعبیــر آنــان، مذهــبگویــی هفــتجــان دارد! تأمــل در ایــن صورت دهــدکــه مذهــب ازجملــه نهادهایــی اســتکــه درطــول تاریـ ـ ـ ـ ــخ بــه ‌ نشــان می

11 مقدمه: «رنسانسایرانی» با «نقددینی» آغازشده است اش نیــز همیــن ‌ بخشــی از نیازهــای بشــری پاســخ داده اســت. رمــز مانــدگاری کارکــردش بــوده اســت؛ نیازهایــی همچــون معنابخشــی بــه جهــان و زندگــی، سـازی بـرای اخـ ق و ایجـاد انگیـزش ‌ ایجـاد آرامـش ورضایـت فـردی، پشتوانه بـرای خیـرعمومـی وشـفقتومحبـت بـه دیگـران؛ هرچنـد ایـن امـر نیـزکالای انحصـاری دیـن نیسـت و ادعـای ادیـانْ حداکثـر برتربـودنکالایشـان نسـبت بـه دیگــران اســت. توجهی از ‌ ی تاریــــخ مذهب نیسـت. بخش قابل ‌ پرواضح اسـتکه این، همه هــای تاریـ ـ ـ ـ ــخ نیــز از ‌ ریزی ‌ هــا وخون ‌ ها وجنگ ‌ هــا وخشــم وخشــونت ‌ جزمیت گونــهکــه پــرواضــح اســت ‌ آبشــخور مذهبــی برخــوردار بــوده وهســت؛ همان هـای جهانـی وخشـم ‌ هـای بشـرمثـل جنگ ‌ هـا وجنایت ‌ کـه بسـیاری ازجنگ ی ‌ جــای ایــنکــره ‌ های بلــوکشــرق وکشــتارهایگوناگــون درجای ‌ وخشــونت خصــوصدردنیــای مــدرن، ربطــی بــه مذهــب نداشــته اســت. ‌ خاکــی به ی بسیاری ‌ جا برسیمکه ریشه ‌ ترداشته باشیم، شاید بدین ‌ بازاگرتأملیعمیق ها ‌ هــا، بــه درون برخــی انســان ‌ هــا و جنایت ‌ ها و جنگ ‌ ها و خشــونت ‌ از ســتم توانــد خــود را ‌ هایــیکــه می ‌ خواهی ‌ گــردد؛ فزون ‌ هــای آنهــا برمی ‌ خواهی ‌ و فزون در قالـب مذهبـی، نـژادی، علمـی و... بازتـاب دهـد (ایـن امـر البتـه اسـتنادهای گیـرد). ‌ هـا را نادیـده نمی ‌ دینـی برخـی جنگ ‌ درون هــای فــردی، بایــد بــه برخــی مناســبات اجتماعــی و ‌ خواهی ‌ عــ وه بــر فزون هاو ‌ هاوخشونت ‌ عنوانعاملجنگ ‌ های اقتصادی،سیاسیو... نیزبه ‌ ریشه برنده ‌ توانندهم نقشپیش ‌ ها اشارهکرد. مناسبات اجتماعی می ‌ کشورگشایی هــا ایفــاکننــد. ‌ خواهی ‌ هــای فــردی وزیاده ‌ وهــم نقــش بازدارنــده در برابــر تمایل خواهی مثل ترامپ را مهارکند. او ‌ مثلاً دموکراسـی آمریکا توانسـت فرد زیاده اگـردرخاورمیانـه بـود، بعیـد نبـود بـه صـدام دیگـری تبدیـل شـود!

ی اسلام در ایران ‌ آینده 12 یپاندولیایران ‌ جامعه از تاریـ ـ ـ ـ ــخ طولانــی ایــران و ازجملــه تاریـ ـ ـ ـ ــخ معاصــرومتأخــر آن، شــاید بتــوان شناســان، ‌ ی ایــران، بــه تعبیــر برخــی جامعه ‌ طــور برداشــتکــردکــه جامعــه ‌ این ی پاندولـی اسـت. امـا آویـز ایـن پانـدول، خـود درجـای ثابتـی قـرار ‌ یـکجامعـه کند ‌ ندارد بلکه درضمنحرکتپاندول، این آویزنیزازجای قبلیحرکتمی دهـد. ‌ و تغییـرمـکان می ی ایـران اینـک دروضعیـت ‌ تـوانگفـتجامعـه ‌ بـا درنظرگرفتـن ایـن ممیـزه، می تعادل قرار ندارد ودر اوج خشم وعصبانیت ازحکومت ودین حاکم است. ایــن پانــدول ممکــن اســت در شــرایط دیگــری در آینــده بــه وضعیــت تعــادل نزدیـکشـود امـا اصـل وآویـزپانـدول دیگـرقطعـاً درمـکان قبلـی قـرار نخواهـد تر اینکــه وضعیــت مذهــب (و روحانیــت) بعــد از جمهــوری ‌ داشــت. روشــن طــورکــه تــا قبــل ازجمهــوری ‌ شــدت متفــاوت خواهــد بــود ـــــــ همان ‌ اســ می به اســ می، بســیار متفــاوت بــود. ی ‌ ی مــردم علیــه همــه ‌ گفتیــم اگــر جمهــوری اســ می بــا یــک انقــ ب (همــه تری بــرای ‌ حکومــت) ســرنگون شــود و شکســت بخــورد، وضعیــت ســخت تصــور اســت. امــا اگــر رونــد تغییــر و تحــول در ‌ مذهــب (و روحانیــت) قابل سان بسیاری ازکشورهای ‌ جمهوری اسلامیشکل انقلابی نداشته باشد وبه صــورت تحــول وگــذار ‌ جهــان مثــل آفریقــای جنوبــی، لهســتان، شــیلی و... به نشـینی و ‌ آمیز باشـد، آنـگاه مذهـب (وروحانیـت) نیـزضمـن عقب ‌ مسـالمت تـرو ‌ تـروآرام ‌ توانـد درفضایـی متعادل ‌ تسـلیم حکومـت (نـه شکسـت آن)، می ی جدیـد خـود ‌ آمیزو احتمـالاً تدریجـی بـه مـکان و نقطـه ‌ صـورت مسـالمت ‌ به تغییـرمـکان دهـد.

13 مقدمه: «رنسانسایرانی» با «نقددینی» آغازشده است کند ‌ خطراتیکه رنسانسایرانیرا تهدیدمی ی فلســفی و ‌ کنــد. پیدایــش ســوژه ‌ رنســانس ایرانــی را خطراتــی تهدیــد می جـای وجـوه مثبـت ‌ توانـد به ‌ ای فـردی دارد، می ‌ مایـه ‌ شـهروند سیاسـیکـه درون ســمت نوعــی فردانیــت ‌ شــناختی، وجــودی، اجتماعــی وسیاســی، به ‌ معرفت اخلاقــی وخودمحــوری شــخصی بــرود. ایــن امــر، هــم باعــث تباهــی اخلاقــی اعتمــادی بیــن آحــاد ‌ ی اجتماعــی و رشــد بی ‌ جامعــه و هــم فروپاشــی ســرمایه توان ‌ جامعه با یکدیگرو نوعی نزاع وجنگهمه علیه همه خواهد شد. می شــدت منفــی ‌ عامــل ومتهــم اولیــه و اصلــی ایــن اتفاقــات فــردی و اجتماعــی به بــودن ‌ را حکومــت اســتبداد دینــی و فســاد و ســرکوب آن دانســت امــا متهم شناسـی اجتماعـی و ‌ کنـدکـه بـه آسیب ‌ نیـاز ازآن نمی ‌ حکومـتدینـی، مـا را بی یـاد مهنـدسسـحابی، آثـارمخـرب ‌ مـان بپردازیـم. بـه تعبیـرزنده ‌ اخلاقـیجامعه بیستسال از بین برد ولی آثار ‌ اقتصادی این حکومت را شاید بتوان طی ده ها درمـان نخواهـد شـد وشـاید بـه نسـل و ‌ اخلاقـی وروانـی آن بـه ایـن سـادگی ها بکشــد. ‌ نســل ای ‌ بســتسیاســی ‌ های وضعیــتکنونــیکــه ناشــی از بن ‌ یکــی دیگــر از آســیب گر اقلیــت بــر اکثریــت بــه وجــود آورده و بــه یــأس ‌ اســتکــه حکومــت ســلطه ی طبقاتــی ‌ عمومــی، ناامیــدی بــه آینــده وعصبانیــت از فســاد ورشــد فاصلــه هــای متنــوع و متراکــم جنســیتی، قومــی، مذهبــی و... منجــرشــده، ‌ و تبعیض فکران، در اوج خشـم و ‌ ایـن اسـتکـه بسـیاری از اقشـارجامعـه وحتـی روشـن کردن وضعیت ‌ یمسائل را دوقطبیکنند. تبدیل ‌ نفرتوتحقیرشدگی، همه ناپذیروســیاه ‌ هــای متخاصــم و آشــتی ‌ متکثــر بــه وضعیتــی دوقطبــی بــا قطب ی ایرانـی ـــــــ اگـر نگویـم تمـدن ‌ توانـد جامعـه ‌ وسـفیدهای بـدون خاکسـتری، می هــای بنیــادیکنــد؛ دوگانــه و ‌ ها و تخریب ‌ هــا و آســیب ‌ ایرانــی ـــــــ را دچــار زلزله

ی اسلام در ایران ‌ آینده 14 حجــاب، ‌ های مذهبــی وضدمذهبــی، بیــن اقــوام، باحجــاب و بی ‌ ســازی ‌ قطبی یسیاسی، این یا آن سبکزندگی ‌ این یا آنگرایشسیاسی، این یا آن سابقه شــدت مســتعد خشــم و خشــونت بیــن ‌ ی مــا به ‌ ی اســتبدادزده ‌ و... . جامعــه بخشـی از مـردم بـا بخـش دیگـر اسـت؛ دو بخشـیکـه هـردو قربانـی اسـتبداد ی سـرزمین و ‌ اند. خطـرو نگرانـی بـرای آینـده ‌ دینـی و نظـام تبعیـضوسـرکوب های ‌ جایروش ‌ ها به ‌ کردن وایجاد تخاصم بین این قطب ‌ تمدن ایرانی، قطبی وگــو، تســامح ودموکراســی اســت. ‌ حــل اختــ ف ماننــدگفت ســانی فکــری) اقشــار ‌ زیســتی (نــه هم ‌ شــدت نیازمنــد هم ‌ بــر ایــن اســاس، مــا به هــای مختلــف بــا یکدیگــر بــرای ســاختن ایــران آینــده هســتیم؛ وگرنــه ‌ و نحله همچنــان دچــار دور باطــل خشــم و خشــونت و حــذف خواهیــم بــود. ی مدنی وورود ‌ ها درجامعه »‌ تفاهم درعین تفاوت؛ رقابت«ایدئولوژی هـا» بـه قدرت ‌ دموکراتیـک«برنامه رســد اکثریــت ‌ هــا و تکثرهــای موجــود، بــه نظــر می ‌ ی تنوع ‌ بــا وجــود همــه اند: جدایـی دیـن ‌ ی ایـران در ایـن اصـول بـا هـم مشـترک ‌ توجهـی ازجامعـه ‌ قابل (وهر ایدئولوژی) ازدولت، رعایتحقوق بشر، پذیرش تکثر، رفع تبعیض، فقیه)، سیاستخارجی ‌ جای ولایت ‌ العمر، حاکمیتملی (به ‌ نفی مقام مادام طلبانه) و... . این اصول مشترک ‌ هایجاه ‌ مبتنی برمنافع ملی (نه بلندپروازی اینـک بـه وجـدان جمعـی اکثریـت ایرانیـان تبدیـل شـده اسـت. توجهـی ازروحانیـان نیـزخواهـان ‌ اکنـونحتـی بخـشقابل ‌ توجـه اینکـه هم ‌ قابل تأمــل اســت کــه مذهــب ســنتی ‌ انــد. همچنیــن قابل ‌ جدایــی دیــن و دولت کند؛ مذهبیکه احکام دینی ‌ «غیراجبارگرا»، مشکلی برای جامعه ایجاد نمی

15 مقدمه: «رنسانسایرانی» با «نقددینی» آغازشده است کنــد امــا خواهــان ‌ ترین شــکلش قبــول دارد وخــود بــدان عمــل می ‌ را درســنتی تحمیــل آن نــه بــر فــرد دیگــری اســت و نــه بالطبــع بــهکل جامعــه. هایی با عقاید ‌ بر اسـاس نکات ومشـترکاتیکه در بالا ذکرشـد، افراد وجریان ی مدنــی بــه تبلیــغ و رقابــت ‌ تواننــد در جامعــه ‌ هــای مختلــف می ‌ و ایدئولوژی هایشــان» را بــه رأی مــردم بگذارنــد، نــه عقایــد ‌ بپردازنــد امــا بایــد فقــط «برنامه هایشــان. آنهــا بایــد عقایدشــان را پشــت در مجلــس و دولــت جــا ‌ و ایدئولوژی هایــش ‌ ای در برنامه ‌ دانیــم کــه عقایــد هــر رویکــرد و نحلــه ‌ بگذارنــد. البتــه می هـا هسـتندکـه بـا رأی مـردم در ‌ مؤثـرومنعکـس اسـت. امـا فقـط وفقـط برنامه ی دیگـری ‌ گیرنـد و بـا تغییـر نظـرمـردم جـا بـه برنامـه ‌ رأس امـور اجرایـی قـرارمی مانند وبا ‌ ی مدنی باقی می ‌ ها همواره درجامعه ‌ دهند. عقاید وایدئولوژی ‌ می وگوها ‌ پردازند. روشحل اختلاف، همینگفت ‌ وگوورقابت می ‌ هم بهگفت و نهایتـاً دموکراسـی وصنـدوق رأی اسـت. ستیزی ‌ هایمذهب ‌ برخیکژتابی حق) علیه اسـتبداد دینی حاکم، ‌ شـدت پرخشـم و نفرت (به ‌ بنا به شـرایط به ســتیزی ‌ ســتیزی و اسلام ‌ هــای اجتماعــی نوعــی مذهب ‌ اینــک در برخــی لایه ی ‌ شـود. این امردر بعضی اقشـارگاه در برخورد با تاریــــخگذشـته ‌ مشـاهده می ایـران بـه افـراطکشـیده شـده اسـت. توانسیزده قرنحضوراسلام درتاریــــخ ایران را نادیده ‌ پرواضح استکه نمی تریــن فیلســوفان، شــاعران، پزشــکان، دانشــمندان، ‌ گرفــت و پــاککــرد. بزرگ اند؛ فردوســی، حافــظ، ســعدی، مولــوی، ‌ معمــاران و... مــا در ایــن دوره زیســته تــوان ‌ گونــه کــه نمی ‌ ســینا، خواجــه نصیرالدیــن طوســی، رازی و... . همان ‌ ابن

ی اسلام در ایران ‌ آینده 16 تریـن فلاسـفه و ‌ نقـش تمـدن اسـ می راکـه ازشـرق آسـیا تـا غـرب آفریقـا بزرگ دانشمندان دوران تاریخی خود را درسطح جهان داشته وپل انتقال فرهنگ بـه دنیـای جدیـد بـوده، نادیـدهگرفـت. ی فرهنگایرانی، دینی وغربی است ‌ فرهنگما اینکممزوجی ازسه مؤلفه توان نگاهی تفکیکی یا حذفی ‌ که ضمن حفظ نگاه انتقادی به هرسـه، نمی کدامشان داشت. ‌ به هیچ ها حالاحالاها جا دارند تا ‌ ترین دین بزرگ تاریــــخ است. مسلمان ‌ اسلام، جوان جلـو برونـد وسرشـان بـه سـنگ بخـورد و برخـی مشکلاتشـان حـل شـود؛ مثـل سـایرادیـان! گرایان افراطـی بخـش بسـیارکمـی ازمسـلمانان را تشـکیل ‌ اینـک نیـز اسـ م ‌ هم ها، چــه در اکثریــت باشــند و چــه ‌ اتفــاق مســلمان ‌ به ‌ دهنــد. اکثریــت قریب ‌ می آمیز با دیگر ‌ مثلاً درکشـورهایی غربی در اقلیت باشـند، به زندگی مسـالمت وطنانشــان علاقــه دارنــد. در همیــن سیســتان و بلوچســتان ‌ شــهروندان و هم کردند وهیچ ‌ ها با هم ازدواج می ‌ ها وسـنی ‌ کشـورمان، قبل از انقلاب، شـیعه هایحاکمانجمهوری ‌ هاوانحصارطلبی ‌ اندیشی ‌ مشکلیوجود نداشت. جزم آمیـزرا بـرهـم زد. ‌ اسـ می بـودکـه ایـن زیسـتصلح توانــد ‌ ی مرســی در مصــر و غنوشــی در تونــس نیــز می ‌ ی دو نمونــه ‌ مقایســه اند. مرســی در مصــر بــه ‌ المســلمین ‌ آموزنــده باشــد. هــر دو متعلــق بــه اخوان که ‌ ها پرداخت اما غنوشی همین ‌ گیری و بستن فضا برای دیگر نحله ‌ سخت وارد تونــس شــد، گفــت خمینــی بــرای مــن عبــرت اســت نــه الگــو. وی دنبــال گونهکه سعی نکرد قدرت را تصاحب ‌ حکومت دینی و اسلامی نبود؛ همان یحقوق ‌ ای ازجمله درباره ‌ کند. درنوشتن قانون اساسی نیزبرخوردسازنده اللــه خمینــی و ‌ زنــان داشــت و... . در جهــان شــیعی نیــز مثــً فــرق بیــن آیت

17 مقدمه: «رنسانسایرانی» با «نقددینی» آغازشده است الله خوئی یا دیگر افرادی همچون امام موسیصدرو اینک ‌ پیروانش با آیت تـرکنـد. ‌ مسـئله را دقیق ‌ توانـد نـگاه مـا بـه صورت ‌ اللـه سیسـتانی، می ‌ آیت شــدت مراقــب بــود و نبایــدگذاشــتکســی (از ‌ هــا، بایــد به ‌ بــا وجــود ایــن نمونه گراها) از نردبــان دموکراســی بــالا بــرود و بعــد نردبــان را بینــدازد! ‌ جملــه اســ م (مثــل الجزایــر) نواندیشاندینی،سرشتوسرنوشت ی اجتماعــی حاصــل از ‌ امــا نواندیشــان دینــی در ایــران، خــود یــک برســاخته شــرایط سیاســی و اجتماعــی و فرهنگــی سرزمینشــان هســتند. آنــان بــا وجــود هــای دینــی و ‌ انــد بیــن آموزه ‌ شــان، ســعیکرده ‌ هــای داخلی ‌ بندی ‌ ی طیف ‌ همــه ســازی و همراهــی بــه وجــود آورنــد. میــزان نقــد ‌ هــای دنیــای جدیــد، هم ‌ آموزه بند ‌ زدایی واحیای دینگرفته تا تخته ‌ دینی آنها با هم متفاوت است؛ ازخرافه هــای جدیــد ‌ هــای دینــی تــا تلقی ‌ زمانــه دانســتن احــکام یــا حتــی برخــی آموزه ی وحی وبازخوانی انتقادی متن دینی ــــــکه در این مختصرجایشرح ‌ درباره ایحکومتدینی نیزبرگستره وعمق ‌ یچنددهه ‌ وبسط آن نیست. تجربه اتفـاق آنهـا مخالـف ‌ به ‌ نقدهـای آنهـا بسـی افـزوده اسـت. اینـک اکثریـت قریب هــا (از ‌ انــد و ازحقــوق اقلیت ‌ حکومــت دینــی وخواهــان جدایــی دیــن ودولت کننـد. ‌ جملـه حقـوق بهائیـان) دفـاع می های داغی جریان داشته ودارد. آنها برای ‌ درمیان نواندیشان دینی نیزبحث ایکـه مغایـربـا آزادی وحقـوق بشـروعدالـت ‌ حـل مشـکل برخـی احـکام دینـی اند. برخی ‌ وگوهایی با خود وجامعه داشته ‌ ی ماست،گفت ‌ وبرابری درزمانه هــای دیــن ‌ درســتی معتقدنــد کــه بعضــی نواندیشــان دینــی میوه ‌ منتقــدان به هــای خــراب را زیــر میــز پنهــان ‌ کننــد و میوه ‌ صــورت ســواکرده عرضــه می ‌ را به

ی اسلام در ایران ‌ آینده 18 ها را دیگرنه دربرابردیدگاه ‌ کنند! اما حکومتروحانیان وفقه، این میوه ‌ می ترین شــکل در برابــر ‌ ترین وضدانســانی ‌ اهــلکتــاب و مطالعــه بلکــه درخشــن کل جامعـه قـرارداده اسـت. بخـشغالبـی از نواندیشـان دینـی بـا تفکیـک فـرم ومحتــوا، ذاتــی وعرضــی و نظایــر آن، بــه احــکام دینــی ســیالیت داده و احــکام اند. ایـن، جایـی ‌ شـان دانسـته ‌ منـدرج در متـون دینـی را متعلـق بـه زمـان تاریخی گرایان ومتولیان رسـمی دین شـکاف ‌ اسـتکه بین آنها و بخشغالبسـنت وچالـش ایجـادکـرده اسـت. شناســی، ‌ هــای دیگــر تبیینــی مثــل جهان ‌ ی احــکام، در حوزه ‌ عــ وه بــر حــوزه شناســی و... نیــز همیــن چالــش پیــش آمــده اســت. بخــش مهمــی از ‌ انسان هــا را متأثــر از علــم و عقــل ‌ نواندیشــان دینــی حداقــل قالــب بیانــی ایــن آموزه ی ‌ گونهکه احکام تاریــــخ را نیز برخاسته ازعدل زمانه ‌ اند (همان ‌ زمانه دانسته ی مشــهوردکتــر ‌ انــد). بدیــن ترتیــب، آنهــا بــه ایــن نظریــه ‌ خــودش معرفــیکرده اندکه «وقت آن رسـیده اسـتکه درکل دسـتگاه ‌ اقبال لاهوری نزدیکشـده مســلمانی تجدیدنظــرکنیــم». یغربو ‌ کرده ‌ شان تحصیل ‌ اما دریکنگاهکلی، نواندیشان دینیکه بسیاری های ‌ با سـیر تحولات تمدن جدید بشـری (ازرنسـانسو اصلاح دینی تا نحله کردند ‌ مختلففکری مؤثرومطرح دردنیای مدرن) آشنا هستند، تصورمی تواننـد عصـرروشـنگری و نقـد و اصـ ح دینـی را در ایـران سـرعت بخشـند ‌ می های ‌ تر از نمونه ‌ هزینه ‌ تروکم ‌ وحتی دور بزنند و با یکسزارین فکری، سریــــع غربــی، از ایــن مرحلــه بگذرنــد. امــا رخــداد انقــ ب وســپس حکومــت دینــی، ی ‌ شــدن روحانیــان و فقهشــان بــرزیســت ایرانیــان، پــروژه ‌ فقیــه وغالب ‌ ولایت شان در ‌ انگاری بسیاری ‌ بینی وساده ‌ آنان را دچارمشکل واختلالکرد. نزدیک شان به روحانیان سیاسی باعث ‌ بینی بعضی ‌ رابطه با نهاد روحانیتوخوش

19 مقدمه: «رنسانسایرانی» با «نقددینی» آغازشده است ضربـات و لطماتـی بـه جامعـه و بیـش ازهمـه بـه خـود آنـان شـده اسـت. آنهـا انـد، خـود نیـزدچـاردگردیسـی ‌ هـای زیـادیکـه در ایـن راه پرداخته ‌ ضمـن هزینه اتفاق آنها را «سکولارهای مسلمان» ‌ به ‌ توان اکثریتقریب ‌ اند. اینکمی ‌ شده خواند. ی مذهـب و اسـ م در ایـران (و ‌ ی وضعیـتکنونـی و آینـده ‌ ارزیابـی آنهـا دربـاره شـود، یکسـان نیسـت؛ ‌ طـورکـه درکتـاب پیـشرو نیـزدیـده می ‌ جهـان)، همان شان، جدایی دین ‌ هرچند همگی برجدایی دین ودولت (وحتی ازدید برخی کننــد. برخــی از آنهــا بیــن سرنوشــت ‌ ی مدنــی) تأکیــد می ‌ وسیاســت وجامعــه ی ‌ بیننـد و برخـی دیگـر، آینـده ‌ مذهـب وجمهـوری اسـ می هیـچ ارتباطـی نمی دانند. برخی نگاه یکنواختومستمری برنقش ‌ این دورا دریکدیگرمؤثرمی مذهب دارند و برخی معتقدند نواندیشان دینی، همچون نوح، اینکوسط ای ‌ خشکی همکه شده بایدکشتی نجاتشان را بسازند تا اینکشتی درآینده محتمـل بـهکار آیـد. آنـان معتقدنـد پانـدولگریـز ازمذهـب درشـرایطکنونـی ای بیابد ودرشرایطی متفاوت، بازجامعه به مذهب ‌ تواندحرکتوارونه ‌ می ای ‌ ی آمـاده ‌ برگـردد. بـه همیـن خاطـر، نواندیشـان دینـی بایـد تـ شکننـدسـفره بـرای آن زمـان داشـته باشـند تـا ایـن بازگشـت مجـدد، بازگشـت بـه نواندیشـی دینـی باشـد نـه بـه مذهـبسـنتی وبنیادگـرا. ی ایـران مذهبـی و بخـشعمـده وغالبـی از ‌ اکثـر نواندیشـان معتقدنـد جامعـه آن، خداباورنــد. بعضــی هــم معتقدنــد نواندیشــی دینــی بخشــی ازجامعــه را تواند با تأثیرگذاری بر این بخش، درساختن ‌ کند ومی ‌ تغذیه و نمایندگی می ی ایـران نقـش مثبتـی ایفـاکنـد. ‌ آینـده

ی اسلام در ایران ‌ آینده 20 فکران غیرمذهبی ‌ تنوع رویکرد روشن فکران غیرمذهبی نیزشاهد تنوعی آشکارهستیم؛ ازکسانی ‌ درصفروشن ی ایران، ‌ خويی درجامعه ‌ نشدن دین ‌ کن ‌ اندوتا ریشه ‌ شدتضدمذهبی ‌ که به اند ‌ گراییمخالف ‌ یمثبتیرامتصورنیستند؛ تاکسانیکهعمدتا بااسلام ‌ آینده یخصوصی دینی (وحتی حضور ‌ وبا تأکید برجدایی دین ودولت، با حوزه ی اجتماعــی) مشــکلی ندارنــد؛ تــاکســانیکــه ‌ المنفعــه ‌ دیــن در امــورخیــروعام فکران و نواندیشــان ‌ فکران و نوگرایــان لائیــک بایــد بــا روشــن ‌ معتقدنــد روشــن کردن ‌ دینــی تعامــل و همراهــی و همــکاری کننــد تــا بتــوان رونــد ســکولاریزه یکمتری پیشبرد. ازدید ‌ ی ایران را با پشتوانه ونیروی بیشتروهزینه ‌ جامعه برخـی از اینـان، نواندیشـان دینـی ازقضـا درطـرح بحـثسکولاریسـم در ایـران انـد. ‌ فکران لائیـک بوده ‌ مؤثرتـر ازروشـن کمانی ومتکثر ایرانی در برابردیدگان ماست؛ از ‌ ی رنگین ‌ به هرروی، جامعه شـدتضددینـی. ‌ هـای به ‌ شـدت دینـی تـا افـراد وگرایش ‌ هـای به ‌ افـراد وگرایش آمیزجمعـی اسـت؛ ‌ زیسـتی مسـالمت ‌ موضـوع مهـم، پیداکـردن راهـی بـرای هم وگــو، تســامح، جدایــی دیــن ودولــت و ‌ هایــی همچــون پذیــرش تکثــر،گفت ‌ راه روش حــل اختــ ف ماننــد دموکراســی وصنــدوق آرا و بــه رأی و رقابــت قــرار هـا و نـه عقایـد. ‌ دادن برنامه ام، اکنــونکمتــر بــه ‌ ی شــصتســال زیســته ‌ ی آخــر: بــر اســاس تجربــه ‌ وجملــه تــر ‌ دهــم و رفتــار وکردارشــان را مهم ‌ عقایــد (دینــی و غیردینــی) افــراد بهــا می دانــم. ‌ می ***

21 مقدمه: «رنسانسایرانی» با «نقددینی» آغازشده است ی عزیزانی تشکرکنمکه به ‌ دانم ازصمیم قلب ازهمه ‌ در پایان، ضروری می گیری این مجموعه پاسخ مثبت دادند، تا بتوان از ‌ دعوت مشارکت درشکل ی مذهب در ایران پرداخت. ‌ های مختلف به وضعیتکنونی وآینده ‌ دیدگاه هـای مختلـف ‌ شـده بـاگرایش ‌ بـد نیسـتگفتـه شـودکـه برخـی عزیـزان دعوت فکری نیزنتوانستند با مشارکتشان باعث پرباری وتنوع بیشتراین مجموعه شوند. وطنــان در داخــلکشــور و خــارج از آن، آرزوی ســ متی و ‌ ی هم ‌ بــرای همــه ی ایام اما همچنان استوارنیز ‌ کشیده ‌ کنم وبرای ایرانکهن ورنج ‌ پایداری می آرزوی آزادی و آبــادی وســربلندی دارم.

سه محکنهایی؛ عقلانیت، اخلاقجهانیوحقوق بشر مصطفی ملکیان پژوهشگر فلسفه و استاد دانشگاه های ‌ بینید؟ آیا دراسلام ‌ چند نوع اسلام درایران وجهان اسلام معاصرمی شده در ایران، عربستان، ترکیه، مالزی، طالبان، القاعده، داعش ‌ مشاهده سـازی و تحـول اجتماعـی و احیانـاً پیشـرفت ‌ و... رویکـرد مشـترکی بـه آینده تـوان دیـد؟ ‌ می گمـان مـن، درجهـان اسـ م معاصـرو ازجملـه در ایـرانکنونـی،کسـانیکـه ‌ به گرایان ‌ اند، بهسهگروه اسلام ‌ خودآگاهانه وخودخواسته به اسلام روی آورده شـوند. ‌ گرایان تجددگـرا تقسـیم می ‌ گرا، و اسـ م ‌ گرایان سـنت ‌ بنیادگـرا، اسـ م

ی اسلام در ایران ‌ آینده 24 بـه یـازده وجـه 1 ی «سـخنی درچندوچـون اسـ م و لیبرالیسـم» ‌ مـن در مقالـه ام. ‌ گرایی بـا دو نـوع دیگـر اشـارهکـرده ‌ تفـاوت هریـک از ایـن سـه نـوع اسـ م امــا اکثریــت عظیــم مســلمانان، خودآگاهانــه و خودخواســته بــه اســ م روی انـد؛ بلکـه ماننـد اکثریـتعظیـم پیـروان سـایرادیـان ومذاهـبدرطـول ‌ نیاورده انــد و منفعلانــه و بــدون تأمــل ‌ تاریـ ـ ـ ـ ــخ، دیــن خــود را از نیاکانشــان بــه ارث برده تــوان معتقــد بــه اســ م ‌ انــد. ایــن اکثریــت عظیــم را می ‌ و تحقیــق دریافــتکرده گرایانه فــرق فــارق دارد) دانســت. اســ م ‌ گرایی ســنت ‌ ســنتی (کــه بــا اســ م گرایی را درخـود دارد وطبعـاً ‌ هـای هریـک از آن سـه نـوع اسـ م ‌ سـنتی، مؤلفه های درونــی بســیاری اســت. ‌ دســتخوش ناســازگاری شــده در سرتاســر جهــان، رویکــرد مشــترکی بــه ‌ های مشاهده ‌ در اســ م واحــوال ‌ بینیــم. همــه از اوضاع ‌ ســازی، تحــول اجتماعــی و پیشــرفت نمی ‌ آینده انــد؛ همــه نســبت بــه فرهنــگ و تمــدن متجــدد ‌ کنونــی جهــان اســ م ناراضی گرایان بنیادگرا، ‌ غربی احساسحقارت وخودکمتربینی دارند (هرچند اسلام گرا، این احساسحقارتوخودکمتربینی ‌ گرایانسنت ‌ وتا حدیکمتر، اسلام گسیختگی فرهنگی ‌ کنند و به همین جهت، به نوعی روان ‌ را ظاهراً انکارمی دچارنـد)؛ وهمـه درحـال واکنـش، اعـم ازواکنـشمسـاعدانه یـا معارضانـه، بـه اند. ولی از این سـه وجه اشتراکشـان، رویکرد مشـترکی ‌ فرهنگ و تمدن غرب گمان ‌ سازی، تحول اجتماعی وپیشرفتپدید نیامده استوبه ‌ درقبال آینده مـن پدیـد نخواهـد آمـد. . چاپ اول، تهران: نشر نگاه معاصر راهی به رهایی: جستارهایی در عقلانیت و معنویت 1 .۱۰۶-۹۳ )، صص ۱۳۸۰(

25 سه محکنهایی؛ عقلانیت، اخلاقجهانی وحقوق بشر خصــوص در میــان نســل جــوان کــه ‌ جایــگاه مذهــب در ایــران کنونــی، به دهند، درمقایسه با مثلا پنجاه سال ‌ اکثریتجمعیتکشوررا تشکیل می ی اسلام در ‌ های مختلفچه تغییراتیکرده است؟ آینده ‌ پیش، درحوزه ی جمهـوری اسـ می پیونـد خـورده اسـت؟ ‌ ایـران تـا چـه حـد بـه آینـده جایـگاه دیـن ومذهـب در ایـرانکنونـی بـا جایـگاه آن در ایـران پیـش از انقـ ب تریـن تفـاوت ایـن اسـتکـه دیـن در ‌ چندیـن تفـاوت اساسـی دارد. مهم ۱۳۵۷ ایـرانکنونـی نقـش تقویـت و تحکیـم همبسـتگی اجتماعـی راکـه نقـش اصلـی ی ادیان در تاریــــخ بشـری بوده اسـت، ازدسـت داده و برعکس به عامل ‌ همه فقــط ‌ تضعیــف ایــن همبســتگی و ایجــاد تزلــزل در آن تبدیــل شــده اســت. نه پیـروان ادیـان ومذاهـبغیراسـ می بـا پیـروان دیـن اسـ م احسـاس نزدیکـی و همبستگی تاریخیسابقشانرا ندارند بلکه به وجهی احیانا شدیدتروحادتر، مسلمانانسنیومسلمانانشیعینیزاحساسنزدیکیوهمبستگیپیشینرا نسبت به یکدیگرندارند. علت اصلی این پدیده چیزی نیستجزسیاست تبعیضدینی ومذهبی و نیز تبعیضقومی و نژادیکه رژیمکنونی در پیش روزتشـدیدکـرده اسـت. ایـن سیاسـت، هـم نابحـق اسـتوهـم ‌ گرفتـه وروزبـه برخـ ف مصلحت. تفـاوت دوم جایـگاه دیـن ومذهـبدر ایـرانکنونـی بـا جایـگاه آن در ایـران پیـش ویژه جوانان به دین از ‌ این استکه امروزرویکرد مردم و به ۱۳۵۷ از انقلاب تعبیـری دیگـر، ‌ حـد اعتـدال خـارجشـده وبـه افـراط یـا تفریـطگراییـده اسـت. به خصــوصکمتــرجوانــی هســتکــه رویکــردش بــه دیــن، چــه ‌ کمتــرکســی و به رویکــرد موافقانــه باشــد وچــه رویکــرد مخالفانــه، از تعصــب، جــزم وجمــود، مدارایـی خالـی وعـاری باشـد. ‌ گریزی وبی ‌ داوری، آرزواندیشـی، اسـتدلال ‌ پیـش تأثیر احساسات، عواطف ‌ ستیزان بیشترتحت ‌ گریزان ودین ‌ گرایان، دین ‌ دین

ی اسلام در ایران ‌ آینده 26 تأثیــر عقــل و عقلانیــت. بعضــی بــه دیــن ‌ هــای خودنــد تــا تحت ‌ و هیجان ســتیزند؛ امــا آنچــه در ‌ گریزنــد و بعضــی بــا آن می ‌ گراینــد، بعضــی از آن می ‌ می هــا،گریزهــا وســتیزها مفقــود اســت، اســتدلال ‌ ی، یــا بیشــتر، ایــنگرایش ‌ همــه و دلیــل موجــه، معقــول و قــوی اســت. اگــر عقــل و عقلانیــت در میــان بــود، ســتیزان فقــط بــا یکدیگــر همدلــی و همراهــی ‌ گریــزان و دین ‌ گرایــان، دین ‌ دین داشــتند، نــه ‌ داشــتند ودر بدتریــن حالــت، رقابــت و مســابقه و مبــارزه می ‌ نمی اینکه دریکدیگربه چشم عناد، خصومتوعداوت بنگرند وزندگی خود را مشــروط بــه مــرگ دیگــری ببیننــد. یگذشــته، ازهیمنــه و احتشــام و ‌ تفــاوتســوم ایــن اســتکــه درچهــاردهــه روز،کاسـته شـده اسـت. شـکی نیسـتکـه در ‌ صولـت وسـطوت دیـن، روزبـه ی جهانی نیز، دین تاریخی و نهادینه معنا، اهمیت، و ارزشخود را تا ‌ گستره جهــت اینکــه ازحــل مســائل نظــری ورفــع ‌ حــد فراوانــی ازکــف داده اســت؛ به ای نیز ‌ مشکلاتعملی انسان امروزعاجزمانده وحتیخودْ مشکلاتعملی بـرمشـکلات بشـرافـزوده اسـت. امـا در ایـران غیـراز ایـن عامـل، دوعامـل مهـم اند: یکـی برسـرکارآمدن حکومـت ‌ اعتبارشـدن دیـن سـهم داشـته ‌ دیگـرنیـزبـربی هــا ودعــاوی دینــی فراهــم ‌ ی آزمایشــی بــرای آموزه ‌ الادّعــا) دینــیکــه بوتــه ‌ (علی ها ‌ رغم میلش، ناکارآیی ونادرستی بسیاری ازآن آموزه ‌ آورد وناخواسته وعلی ودعاوی را برملاکرد. ودوم جهل، سوءنیت، سوءمدیریت و فسادکارگزاران مداران ‌ حکومتدینیکه اعتمادعمومی بهحکومتگران، روحانیانوشریعت اعتباری دین و ‌ شناسی اجتماعی ملت ایران، بی ‌ کلی سلبکرد ودرروان ‌ را به باوری وسـردمهری نسـبت به دین را راسـخ سـاخت. ‌ اعتنایی وسسـت ‌ بی ی دینیه نیز، تفاوت واضح وفرق فارقی میانگذشته و ‌ های علمیه ‌ درحوزه های علمیه یکپارچگی و یکدستی چشمگیر ‌ آید. این حوزه ‌ حال به چشم می

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2