چگونه می‌توان یک کشور را دزدید؟

7۰ چگونه می توان یککشور را دزدید؟ تبدیل به مشکل امنیتی میشود. تجربه نشان میدهد که این روند منجر به انق الب میشود و حکومت را کنار میگذارد. اتفاقی که در شوروی یا اروپای شرقی رخ اصوال داد چیزی غیر از این نبود. در همهی کشورهای کمونیستی و با اقتصاد دولتی متمرکز و ایدئولوژیک، منهای چین، شرایط بهسمت تغییر رژیم سیاسی پیش رفت. در این کشور ه ا حکومت سرنگون شد. یک رژیم سیاسی رفت و رژیم سیاسی دیگری بهجای آن نشست. این رژیم سیاسی جدید بهدنبال پیادهکردن اقتصاد بازار بود. تجربهکرده بودند که وضعیت سابق و اقتصاد دولتی نمیتواند پاسخگو باشد. گورباچف در کتاب خاطراتش جملهی معروفی دارد به این مضمونکه ما اینهمه کارخانهی فو الد، سیمان و پتروشیمی و چیزهای بزرگ در کشور درست کردیم، اما زمانیکه مردم برای نان به خیابان ریختند و فروشگاهها را غارت کردند، معلوم شد که اینهمه فو د و ال سیمان برای مردم تبدیل به نان نشده بود. اقتصاد دولتی نتوانست برای مردم رفاه بیاورد. مردم بعد از هفتاد سال به این نتیجه رسیدند که ادامهی وضع موجود هیچ مشکلی از آنها را حل نخواهد کرد. درنهایت، روند اعتراضها منجر به فروپاشی شد. این تجربه موجب شد که به سمت اقتصاد بازار حرکتکنند. به همین دلیل، اسم این اقتصادها در حالگذار ـ ـ از اقتصاد دولتی به اقتصاد خصوصی ــ است. مسعود نیلی دراینباره تجربهی ایران را مرور میکند و درنهایت به این نقطه میرسد که خصوصیسازی در ایران برنامه ریزی نشده بود، بلکه روندی طبیعی بودکه باید شکل میگرفت: ما در ایران تجربههایی متفاوت ، در رژیم های سیاسی متفاوت، داشتهایم. در کشور ما، قبل از ال انق ب، نفت در دست دولت بود. از قبل از ال انق ب و برای بیش از یک دهه، دولت وارد ال فرایند قیمتگذاریکا ها و خدمات شده بود. اشخاصیکه به لحاظ اقتصادی، و فارغ از بحث های فرهنگی، مخالف رژیم پهلوی بودند، یعنی روشنفکران و ال سیاسیون و فعا نیکه مهمترین ال اشکا ت رژیم گذشته را بیعدالتی و توزیع نابرابر و فقر زیاد می ال دانستند، حا در برابر این معضل و پرسش قرار گرفته بودند که اکنون چه چیزی و چه نوع ساختاری میتواند جایگزین رژیمی با بیعدالتی زیاد و فقر گسترده باشد؟ آیا الگوی مطلوبی در ذهن داشتند؟ در آن زمان الگوی قابل قبول الگوی کمونیستی

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2