در جستجوی جهانی بهتر

وجویجهانی بهتر ‌ درجست 116 ارتشی اشغالگر که بتواند متهم را دستگیر کند، تنها امید ما اجرای نمادین عدالت از طریق صدور قرار بازداشتی بود که قرار نبود اجرایی شود. احساسمان این بودکه این دادگاه مانند طبل توخالی استکه برای تسکین وجدان جهانیان ایجاد شده است و نه از روی تعهدی حقیقی هرحال، این تنها چیزی بودکه داشتیم و ‌ گوکردن متهمان. اما به ‌ به پاسخ چیز ‌ مسئولیت ما این بودکهکارمان را انجام دهیم و امیدوار باشیمکه همه تحمل بود، ‌ های قربانیان، وحشتناکو غیرقابل ‌ خوبی پیشبرود. روایت ‌ به کردن به آنها یادآور آن بودکه مجبور بودیم از تبعیدشاهد ‌ ویژه اینکهگوش ‌ به تدریج ‌ گرایان در ایران باشیم. اما به ‌ دست افراط ‌ شکنجه و قتل عزیزانمان به های متوالی مشغول ‌ ای هولناک بودم. ساعت ‌ در حال فرورفتن در ورطه روز استرس داشتم و ‌ ها بودم؛کاملاً غرقکارهایم بودم، شبانه ‌ ثبتگزارش که امیدی به دستگیری کسی ‌ به افسردگیِ عمیقی دچار شده بودم، درحالی ی سلامت روح و تنم یا از روی حماقت ‌ سازیِ آهسته ‌ نداشتم. این ویران بود یا عشق. دانان و مأموران ‌ ما در قالبگروهی کوچک اما رو به افزایش از حقوق نویس قواعد دادرسی، نظرات ‌ ی پیش ‌ تحقیق روزهایمان صرف تهیه ی ‌ ها درباره ‌ شد و شب ‌ ها می ‌ حقوقی، اظهارات شاهدان و کیفرخواست خواستیم ‌ کردیم زیرا می ‌ وقفه اخبار را دنبال می ‌ زدیم و بی ‌ کار حرف می بینی کنیم. ‌ هایمان را پیش ‌ ی جنگ و پیامدهای آن برای فعالیت ‌ نتیجه مان تمایزی وجود نداشت، ‌ ای ‌ حرفه ‌ دیگر بین زندگی خصوصی و فعالیت گرم و فروتن ‌ خاطر بودند. رئیسخون ‌ طوریکه همسرانمان بسیار آزرده ‌ به الملل، آنتونیو کاسِسه، دفتر خود را با ‌ ی حقوق بین ‌ دادگاه، استاد برجسته وسفید قربانیان تزیینکرده بود و همین تصاویر مرتباً به ما ‌ تصاویر سیاه

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2