در جستجوی جهانی بهتر

115 درجستجوی عدالتجهانی ام را تغییر دهم ‌ کردم. تحت فشار بودم که رشته ‌ ماندنم، سرزنش می ‌ می توانستم ‌ ی یوگسلاوی نمی ‌ و دنبالکار دیگری باشم. اما در برابر وسوسه مقاومتکنم. شاید زمانیکه در زندگی خود اندوه و فقدان را تجربهکرده یابد. هنگام ‌ باشیم، اندوه و فقدان دیگران نیز برایمان اهمیت بیشتری می روح جدیدم، با آن فرش آبی زشت و مبلمان ‌ ورود به دفتر سرد و بی اش، بسیار خرسند بودم.گویی آسمان باز شده بود و این فرصت ‌ پلاستیکی ام و رنج ‌ ای ‌ حرفه ‌ دیدم موفقیت ‌ تاریخی در دامنم افتاده بود. اما از اینکه می بشریبا یکدیگر تلاقیدارند، احساسمتناقضیداشتم؛ هم احساسغرور کردم و هم احساسفروتنی. ‌ می عنوان جوانی سرشار از هیجان فکری و آرمان اخلاقی،کاملاً آماده بودم ‌ به تا در مقام دادستانِ سازمان ملل تاریخ را رقم بزنم. تنها مشکل این بودکه هنوز دادستان اصلیمشخصنشده بود،ساختمانخالی بود و تنها تعدادی المللی ‌ هاییمجزا مشغول بهکار بودند. دادگاه بین ‌ ازکارمندان اداریدر اتاق کیفری هنوز نهادی خیالی بود. اندکی قبل، مراسم ادای سوگند قُضات با سروصدای بسیار برگزار شده بود. ظاهر کار چنان بودکهگویی عدالت سازیِ مبانی ‌ در حال اجراست اما واقعیت این نبود. من خودم را با آماده ی ‌ دادگاه آینده سرگرمکرده بودم و مشغولکار رویمقالاتپژوهشی درباره ی تحقیق کیفری ‌ های بعد، برای آغاز کار پیچیده ‌ کشی بودم. در ماه ‌ نسل کارمندانبیشتریاستخدامشدند اماهنوز امیدیبهدستگیریمتهماننبود. برخی، از این واقعیت خرسند بودند که برخلاف نورنبرگ، این دادگاه از کاران جنگی ‌ مصادیقِ عدالتِ فاتحان نیست. اما برگزاری دادگاه جنایت بندیِ قومیِ بوسنی، مانند این بودکه هیتلر ‌ حال پذیرفتن تقسیم ‌ و درعین حال الحاق لهستان نیز پذیرفته شود. بدون وجود ‌ محاکمه شود و درعین

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2