درآمدی بر صلح جاودان کانت

68 سوی] صلح جاودانکانت ‌ تفسیری بر [به آور اتفاقطبیعی ‌ یکانتیرا تکرارکنیم:ضرورتالزام ‌ بگذارید ایناندیشه کند. در آغاز،که همه علیه همه ‌ ناشی از ترس راه آزادی را برای خیر باز می داشت تا به قانون ‌ ها را وامی ‌ بردند، این ترس بودکه انسان ‌ به خشونت پناه می ها را به استقرارصلح ‌ ها ملت ‌ یجنگ ‌ ی فزاینده ‌ ملی تن دردهند. اکنون فاجعه یکوتاهی از زمان ‌ دهد. در آغاز، ترسْ جنگ را برای دوره ‌ جاودان سوق می خوبی فراگرفته ‌ کند؛ تنها وقتی وضع ذهنی انسانی مفهومحق را به ‌ متوقفمی یابد. ‌ استکه صلح دوام می خورد. تصور رایج آن استکه صلح تنها از ‌ اینجا تناقضی به چشم می ی اخلاقی قرار ‌ هایسیاسی خود را بر پایه ‌ آید، اگر انسانکنش ‌ یخیر می ‌ اراده خویانه ‌ ِ جنگ ‌ دهد. ولیصلحباید از ترسبیاید،حتی اگر انساندر وضعذهنی ای که دیگر ‌ گونه ‌ آمیز خود بماند. برای فهم این پارادوکس به ‌ و خشونت یکانتی را پیشکشید. ‌ پارادوکس نماند، باید سراسر فلسفه باور راکه در غیر اینصورت، هریک ‌ باور و رؤیای آرمان ‌ ِ واقع ‌ کانتعمل داند. از نظر او، وحدت ‌ ناپذیر می ‌ امری منزوی و ناتوان خواهند بود، جدایی یچیزها نهفته ‌ بینیم در ریشه ‌ هر دو حقیقی است. آنچه ما جدا از یکدیگر می دهد و پیروی از قانون اخلاقی ‌ است؛ضرورتطبیعیکه ظاهراً همواره رخ می دهد. ‌ که باید آزادانه رخ دهد، ولی هرگز همواره رخ نمی اگر ما آنچه را از نظر اخلاقی باید انجام دهیم، انجام دهیم، ضرورت خود ‌ خودی ‌ تواند بهکمک ما بیاید. در عین حال، این به ‌ تعبیری می ‌ طبیعی، به تواند صلح را در درازمدت ممکن سازد. تنها با پاسخ به مقتضیات ‌ نمی زبان ‌ توانیم به صلح شایسته دست یابیم. به ‌ سیاسی استکه ما می ‌ ـ ‌ اخلاقی زاید یا از ‌ دیگر،کانتخواهانصلح به هر بهایی نیست.صلحیکه از ترسمی

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2