نامه‌های زندان

های زندان ‌ نامه 136 رضایعزیزم، سلام دانیندیدنشما برایمچقدرسختاست، ‌ امیدوارمحالتخوبباشد. نمی تفاوتبگذرم. بگذار به تو مژده ‌ ی به آن مهمی بی ‌ توانم از کنار قضیه ‌ اما نمی ی سنگین لواسانی روی ‌ بدهمکه از آن روز تا به حال، تا حدود زیادی سایه ها شنیدم، در آخرین ملاقات ‌ سر ماکوتاه شده است. آنطور همکه از بچه ای ‌ شود. قبلاً لواسانی هفته ‌ هرحال باید ببینیم چه می ‌ به سالن نیامده بود. به یگذشته، یکبار آمده و ‌ آمد. فعلاً در طی دو هفته ‌ یکی دو بار به بند زنان می وآمدشبه بند زنانکمتر شده. آرزوی ما این استکهکنار گذاشته ‌ کلاً رفت ای. ‌ باشندش.رضاجان، احیانا خبر بازداشتوحید(شوهرمهدیه)راشنیده خبر بدی بود، ولی ما از آن بیدها نیستیمکه به این بادها بلرزیم. عزیزم، خواهشی از تو دارم که علیه لواسانی شکایت رسمی کنی. شکایت را باید به دادسرایکارکنان دولت (میدان ارگ) بدهی. لطفاً از آقای سلطانی راهنمایی بگیر و شکوائیه را تنظیمکن. همینکه در عرض یک روز آن را ثبتکنیکافی است. دیگر دنبالش هم نرفتی مهم نیست.

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2