نجف دریابندری

۹۹ گفت وگو درباره ی ادبیات دربارهی زبان فارسی برای جماعتی چند کلمهای صحبت کردم و یک کالس مانند فلسفه هم در دانشگاه لوسآ نجلس تشکیل شد و جمع کوچکی آمدند. شش هفت جلسه دربارهی مسئلهی « الیناسیون» گوش دادند و خوشبختانه بیشترشان جان سالم هم به در بردند. این بحثی بودکه من پیش از رفتن از تهران به صورتکتابی به اسم درد بی خویشتنی نوشته بودم و زیر چاپ هم رفته بود، ولی بهعلت بی کاغذی هنوز از چاپ درنیامده است. در واقع، درد ِبی خویشتنی بنده به درد بی کاغذی مبدل شد. بههرحال ، این کالس مانند در نیویورک برای جمعکوچکتر ی تشکیل شد. یک بار هم در واشنگتن دربارهی همین موضوع صحبت کردم. اینها کاره ای ی بود که شاید بشود اسمشان را فعالیت اجتماعی گذاشت . باقی اوقات هم البته بیکار نبودم،کار می کردم، ولی این کارها هنوز به جایی نرسیده. ال بد صدایش بعدا درمیآید. از بابت برنامهی آینده که پرسیدید، باید بگویم که مشکل من فعال مثل بسیاری از کسانی که دستشان تو کار مطبوعات و نوشتن و ترجمه و اینجور چیزها است مشکل کمبود کاغذ است. من قبل از رفتن بیش از دوهزار و پانصدششصد صفحه کار ترجمه و تألیف در دست انتشار داشتم که هنوز هم ه ا ش دارد خاک میخورد. وقتی کار آدم از چاپ درنیاید و به دست خوانندگانش نرسد، آدم به قول فرنگیها دکوراژه میشود. حاال بنده را که می الحظه م کنید شخص دکوراژهای هستم . یعنی راستش خیلی دل ودماغ کار ندارم . ولی خب، انسان در زندگی نباید دکوراژه بشود. بنابراین، من هم یکیدو تاکار در نظر دارمکه اگر بتوانم، در ظرف سال آینده باید دست بگیرم و به یک جایی برسانم. یکی همانکاری استکه داشتم در زمینهی فلسفه می کردم، یعنی دنبالهی همان بحث بی خویشتنی، یا جلد دوم درد بی خویشتنی ، که خودش خیال میکنم یکی دو سالکار دارد، اگر اسبابش فراهم بشود. چیز دیگریکه دلم می خواهد رویش کار کنم مسئلهی انقالب ایران است. در خارج راجع به این موضوع کتابها ی زیادی درآمده، که بعضیهای ش جالب هم هست. ولی زاویهی دید آنها طبعا خارجی است. من دلم می خواهد از دیدگاهی از درون جامعهی خودمان به این مسئله بپردازم. البته این کار بزرگی است، سنگ خیلی

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2