نجف دریابندری

۱۰۰ نجف دریابندری بزرگی است. حاال تا چه حد موفق بشوم و اسبابش چقدر فراهم بشود، من نمیدانم. این هم نقشهها ی بنده است برای آینده و خیال می . الکافی است کنم فع یک وقت در سالگرد هشتاد سالگی برتراند راسل یک خبرنگاری از او پرسیده بودکه نقشهها ی شما برای آینده چیست، راسل هم در جوابگفتکه من هشتاد سال اول عمرم را صرف ریاضیات و فلسفهکردم، حاال خیال دارم هشتاد سال دوم را صرف ادبیات و تاریخ بکنم. حاال حکایت بنده است، منتها برعکس. راستی ، شما چند سال دارید؟ من متأسفانه باید بگویم که شصت سال تمام دارم، چون متولد ۱۳۰۹ هستم . البته اولیای ادارهی ثبت احوال معتقدند که من متولد ۱۳۰۸ هستم، ولی مثل بسیاری از اولیای امور اشتباه میکنند. شصت سال که چیزی نیست. ما از وقتی که بچه بودیم، کارهای شما را می خواندیم. همه خیال می ال کنند شما اق هشتاد سال دارید. بیخود! اینها همها ش خیاالت واهی است. شما از کی شروع بهکار کردید؟ از حدود بیست سالگی، خیال میکنم. اولین ترجمهها ی من سه تا داستانکوتاه از ویلیام فاکنر بودکه بعدها با عنوان یکگل سرخ برای امیلی منتشر شد. اینها را در حدود ۱۳۲۹ ترجمه کردم. بعدا ، یعنی در همین سالهای اخیر، سه تا داستان دیگر هم از فاکنر به این مجموعه اضافهکردم، برای اینکهکتاب آبرومندی بشود . این اسباب مختصری آبروریزی شد، چون خیلیها شکایتکردند که ما کتاب قبلی را خریده بودیم و حاال کتاب دوم را باید برای خاطر سه تا داستان دوباره بخریم. شما گویا چند ماه پیش یک صحبتی هم دربارهی زبان فارسی در دانشگاه کلمبیاکردید. به این سخنرانی اشاره نکردید. بله . ال دانشگاهکلمبیا یککنفرانس سا ن ه دربارهی مسائل ایران دارد. سال گذشته از من هم دعوت کردند آنجا صحبتی بکنم. موضوع صحبت من «فارسی به عنوان زبان مشترک ایرانیان» بود. آنجا با یکی از شرکت کنندگ ان در کنفرانس

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2